ای نیش به دل زین فلک از خاقانی شروانی رباعی 180
1. ای نیش به دل زین فلک سفله نواز
وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز
1. ای نیش به دل زین فلک سفله نواز
وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز
1. ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز
وی شب شب وصل است دژم باش و دراز
1. ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز
وی چرخ مدر پردهٔ خاقانی باز
1. دل سغبهٔ عشق توست با تن مستیز
اینک دل و تن توراست با من مستیز
1. آن کعبهٔ دل گرفته رنگ است هنوز
با ماش به پای پیل جنگ است هنوز
1. خاقانی رو چو سیر عریان وش باش
تو تو چو پیاز و دل پر از آتش باش
1. در طبع بهیمه سار مردم خو باش
با عادت دیوسان ملک نیرو باش
1. ای گشته به نور معرفت ناظر خویش
آشفته مکن به معصیت خاطر خویش
1. او رفت و دلم باز نیامد ز برش
من چشم به ره، گوش به در بر اثرش
1. خود را مپسند دل پسند همه باش
نقصان بپذیر و سودمند همه باش
1. خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش
گام از سر کام در نهادی خوش باش
1. ماند به بهشت آن رخ گندم گونش
عشاق چو آدم است پیرامونش