کو آنکه به پرهیز و از خاقانی شروانی رباعی 120
1. کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد
هم باقر بود هم رضا هم سجاد
1. کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد
هم باقر بود هم رضا هم سجاد
1. دردی است مرا به دل دوایم بکنید
گرد سر آن شوخ فدایم بکنید
1. دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
ما را ز بهار ما نسیمی نرسید
1. کس همچو من غریب بییار مباد
بیچاره و عاجز و گرفتار مباد
1. دریاب که دل برفت و تن هم بنماند
وان سایه که بد نشان من هم بنماند
1. آن تن که حساب وصل میراند نماند
و آن جان که کتاب صبر میخواند نماند
1. هرچند که از خسان جهان سیر آمد
روشن جانی از آسمان زیر آمد
1. جانان شد و دل به دست هجرانم داد
هجر آمد و تبهای فراوانم داد
1. تا عشق به پروانه درآموختهاند
زو در دل شمع آتش افروختهاند
1. در راه تو گوشم از خبر باز افتاد
در وصل تو چشمم از نظر باز افتاد
1. هرکس که ز ارباب عبادت باشد
بر چهرهٔ او نور سعادت باشد
1. لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
روی تو چو لاله خال مشکین دارد