1 نسوز نامرده ، ای شگفتی کار راست با مردگان بگونه شدیم
2 خوب گر سوی ما نگه نکند گو مکن ، شو که ما نمونه شدیم
1 دو گوش سخت کن و بیهده سخن مشنو مباش رنجه که ایشان بسند گوش سرای
2 به خارپشت نگه کن که از درشتی موی به پوست او نکند طمع پوستین پیرای
1 نادیده هیچ مشک و همه ساله مشکبوی ناکرده هیچ لعل و همه ساله لعل فام
1 بگشای راز عشق و نهفته مدار عشق از می چه فایده ست به زیر نهنبن
1 ای زدوده سایهٔ تو ز آینهٔ فرهنگ زنگ بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ
1 دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی
1 که نعمهای او چو چرخ روان همه خواب است و باد و بادفَره
1 آراسته کردند به پروین دو شب من کاندر شب تاریک نکو تابد پروین
1 لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی از حسد خوید بر کشید سر از خوید
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن