دلی از کسایی مروزی ابیات پراکنده از فرهنگی لغت 49
1. دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی
به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی
...
1. دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی
به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی
...
1. ما را بدان لب تو نیاز است در جهان
طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی
...
1. خواجه ، تُتماج باید و سر بریان
سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
...
1. از گواز و تَش و انگشته و بهمان و فلان
تا تبرزین و دبوسی و رکاب و کمری
...
1. هر چه کردی نیک و بد فردا به پیشت آورند
بی شک ای مسکین اگر در دل نداری آوَری
...
1. نکنی طاعت و آنگه که کنی سست و ضعیف
راست گویی که مگر سُخره و شاکار کنی
...
1. آنکه نداند همی سرود ز یاسین
گیرَخ و گلدانش خسروانی بینی
...
1. از عبیر و عنبر و از مشک و لاد و دار بوی
در سرا بستان خود اندر خزان می دار بوی
...