36 اثر از قطعات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال‌الدین اسماعیل / قطعات کمال‌الدین اسماعیل

قطعات کمال‌الدین اسماعیل

1 هر کرا رسم و عادت آن باشد که همه ساله گیرد و ندهد

2 وعده یی گر دهد ترا در عمر اندر آن غصّه میرد و ندهد

3 از بخیلان بخیل تر که بود آنکه چیزی پذیرد و ندهد

1 شعر کی نزد تو فرستادم لطفکی نیز کرده با آن ضم

2 التماسی حقیر کرده در و که نیرزید پای مرد قلم

3 التفاتی بدان نفرمودی یعنی از آن مرا چه بیش و چه کم؟

1 بهاء الدّین که تا دور جهان بود نپندارم که چون تو یک جوان بود

2 سخن کاندر دهانش صد زبانست همیشه در ثنایت یک زبان بود

3 بدان خلق و لطافت کز تو دیدم دعاگوی تو از جان می توان بود

4 فضولی دی سوالی کرد از من که سر خیل فضولان جهان بود

1 جهان صدرا لقای فرّخ تو جهان صدرا لقای فرّخ تو

2 کسی را کآرزوی خدمت تست فراوان مایه از اقبال باید

3 اگر تو در خور همّت کنی جود جهان از مال مالامال باید

4 فلک را از تو باید خواست تمکین گرش کاری به استقلال باید

1 زندگانیّ مجلس عالی باد چون مدّت زمانه طویل

2 مجد دین سیّد اجل که دهد جود دست تو بحر را تخجیل

3 ای از آن خاندان که از شرفش خاک رو بست شهپر جبریل

4 مطبخ امّتان جدّ ترا چون حوایج کشیست میکائیل

1 سر فرازا چرا رها کردی رسم و آیین سروران دگر؟

2 نه هر آنکس که چاکریّ تو یافت رفت در خون چاکران دگر؟

3 بر فلک گر چه ماه و خورشیدند نیز هستند اختران دگر

4 در سرای توصد گران بیشند بر سرش گیر یک گران دگر

1 من بی برگ از تو این یک بار شاخ بی برگ و بار می خواهم

2 خرد و در هم شکسته بی سببی دست و پایی هزار می خواهم

3 زان درختی که در زمستانها میوه آرد ببار می خواهم

4 میوۀ آن درخت نار بود دان که من خود چه نار می خواهم

1 شبی به خوان تو حاضر شدم به ماه سیام نخفت چشم من آن شب ز اشتیاق طعام

2 ز روز روزه نبد هیچ فرق آن شب را ز بهر آنکه نیفتاد اتّفاق طعام

3 سحور نیز بوقت خودم نیاوردند وصال روزه معیّن شد از فراق طعام

1 اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه روا بود که مرا صد امید بفزاید

2 چامید دارم و دانم که نیست دور از کار که جز نیابت خاص خودم نفرماید

3 که هر کجا که چو وی شغل من تواند کرد بزرگتر عملی در جهان مرا شاید

1 از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست بس که اندر حقّ من لطف و کرم‌ها می‌کند

2 لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد گوییا کآن دم سرایت با تن ما می‌کند

3 در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی کز تو خادم‌زاده رسم خود تقاضا می‌کند

4 گرچه اندر خدمت تو این سخن جزوی بود گر تو دستوری دهی بگذارمش تا می‌کند

آثار کمال‌الدین اسماعیل

36 اثر از قطعات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی