ای خبر داری که از کمالالدین اسماعیل قطعه 286
1. ای خبر داری که شوخان جهان
عاجزند از دیدۀ بی شرم تو
...
1. ای خبر داری که شوخان جهان
عاجزند از دیدۀ بی شرم تو
...
1. بس کن ای سرد ناخوش احمق
چند و تا چند حیلت و فن تو
...
1. آن زن که پریر آمد در عقد نکاحت
بر مدحت او بود زبان در دهن تو
...
1. خواجه مختص ز بس که مختصرست
چشم بیننده غافل آمد از و
...
1. هر کو به هنر کند مباهات
یا فخر آرد به فضل و خامه
...
1. خواجگانی که پیش ازین بودند
عرض خود داشتند نیک نگاه
...
1. بغربت اندر اگر صد هزار سیم و زرست
هنوز از آن وطن خویش بیت احزان به
...
1. ای از پی حلّ و عقد دایم
در بند و گشایش او فتاده
...
1. ای خواجه بدیدمت دل تو
چون عارض یار تست ساده
...
1. ای همه انصاف عالم تعبیه در حکم تو
جور من از حد گذشت ، انصاف جان من بده
...
1. پسر زر دوز آن کندۀ شوخ
آن ز عشق در می زر مرده
...
1. ای سرا پرده بر فلک برده
عصمت از جوهر ملک برده
...