بزرگا سرورا از کمالالدین اسماعیل قصیده 94
1. بزرگا سرورا از روی انعام
ببخشش فرق کن نیک و بد شعر
1. بزرگا سرورا از روی انعام
ببخشش فرق کن نیک و بد شعر
1. ای پر شکر ز ذکر عطایت، دهان شکر
می نازد از سخایت طبعت روان شکر
1. زهی بسیرت محمود در جهان مذکور
زهی بدیدۀ تعظیم از آسمان منظور
1. زهی چون خرد در جهان ناگزیر
حریم جنابت سپهر اثیر
1. موی سپید هست خردمند را نذیر
ای غافل از زمانه بیک موی پند گیر
1. ای هنر را دولت تو دستگیر
وی ندیده چشم ایّامت نظیر
1. ای دل ترا که گفت بدنیا قرار گیر
وین جان نازنین را اندر حصار گیر؟
1. رسول مرگ ز ناگه بمن رسید فراز
که کوس کوچ فروکوفتند، کار بساز
1. چو بخت تیرۀ من روشنی نهاد آغاز
مرا به حضرت صدر جهان کشید نیاز
1. هزار جان مقدّس غریق نعمت و ناز
نثار صدر قوی شوکت ضعیف نواز
1. کسی که دست چپ از دست راست داند باز
باختیار ز مقصود خود نماند باز