چه داری ای دل؟ از کمالالدین اسماعیل قصیده 105
1. چه داری ای دل؟ از این منزل ستم برخیز
چو شیرمردان از زیر بار غم برخیز
1. چه داری ای دل؟ از این منزل ستم برخیز
چو شیرمردان از زیر بار غم برخیز
1. ای هنر پروری که ذات ترا
کس ندیدست عیب و همتا نیز
1. زبان چگونه گشایم بذکر شکر و سپاس
که حشمت تو فرو بست دست و پای حواس
1. سزد که تا جور آید ببوستان نرگس
که هست بر چمن باغ مرزبان نرگس
1. ای ز رایت ملک و دین در نازش و در پرورش
ای شهنشاه فریدون فرّ اسکندرمنش
1. بخشید خواجه دوش مرا اسب خاص خویش
و انصاف این بود همه از طبع مکرمش
1. درست گشت همانا شکستگّی منش
که نیک از ان بشکست زلف پر شکنش
1. نکبت دانش است دولت موش
اینت عزّت که یافت ذّلت موش
1. بطالع سفر کردم اندر رکاب
زهی شوم طالع، زهی شوم طالع
1. زهی خجل ز معالیّ تو سپهر رفیع
زهی رهین ایادیّ تو شریف و وضیع
1. ای ز انعام های گوناگون
کرده جودت بر اهل فضل اسباغ
1. یا کریماً فاق اعلی درجات الاوصاف
قرطست اسهم معناه قلوب الاهداف