تنها هرگز نخورد از کمالالدین اسماعیل قصیده 186
1. تنها هرگز نخورد خواجه
در مدّت عمر خویش نانی
...
1. تنها هرگز نخورد خواجه
در مدّت عمر خویش نانی
...
1. نانیست درین جهان و آبی
از دیدۀ آدمی نهانی
...
1. ای زیاد دهنت در لب جان شیرینی
وی گرفته ز لبت کام جهان شیرینی
...
1. شاعران خوش حریفکان باشند
با من آخر چرا حریف بیی؟
...
1. مرا دلیست ز انواع فکر سودایی
که هیچ گونه رهش نیست سوی دانایی
...
1. ای آنکه نکرد عقل دانایی
جز خدمت درگهت تمنّایی
...
1. بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا بیش از این شکیبایی
...
1. ای ز دستت آز را سرمایهای
ذکر حاتم با کفت افسانهای
...