1 بوی فصل بهار می آید آب با روی کار می آید
2 غنچه های امید می شکفد گل دولت ببار می آید
3 تازه و تر شکوفه های امل بر سر شاخسار می آید
4 صورت کارها بنامیزد همه همچون نگار می آید
1 ای خداوندی که القاب تو چون فصل الخطاب در قوانین سخن خیر المطالع می شود
2 هر نفس بر مجمر انفاس ارباب هنر نشر اخلاق خوشت عطر مجامع می شود
3 قطره های نوک کلکت همچو باران ربیع در ریاض ملک و دین محض منافع می شود
4 خاک پایت دستگاه چرخ و انجم می دهد دست جودت پایمرد آز طامع می شود
1 زبان و خاطر من رای افرین دارد غلام آنم کورا خرد برین دارد
2 بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد
3 برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند برآنکه، جود و کرم یارو همنشین دارد
4 برآنکسی که بقصد سپاه بخل، کفش همیشه اسب سخا را بزیر زین دارد
1 اصفهان خرّمست ومردم شاد این چنین عهدکس ندارد یاد
2 عدل سلطان واعتدال بهار کرد یکبارگی جهان آباد
3 نه بجز لاله هست سوخته دل نه بجزچنگ میکند فریاد
4 کله نرگس وقباچۀ گل این عروسست گویی آن داماد
1 درین جناب همایون که تا قیامت باد بیمن معدلت صدر روزگار آباد
2 مجال لطف فراخست و من عجب دلتنگ نمود خواهم حالّی و هرچه باداباد
3 بزرگوارا ! قرب چهار ماه گذشت که بنده یک نفس از بنده غم نبود آزاد
4 اگر هزار یکی از غمم نهی برکوه شود چو سوزن زردوز بیضۀ پولاد
1 عید جهان عید تو فرخنده باد سایۀ اقبال تو پاینده باد
2 در چمن از رشک کلهداریت نرگس مخمور سر افکنده باد
3 هر که بهی تو نخواهد چو نار سینه اس از خون دل آگنده باد
4 هر چه صدف در دل خود جمع کرد جمله ز دست تو پراگنده باد
1 بزرگوارا روزت همیشه نوروزست چو وقت گل همه اوقات عمر تو خوش باد
2 بدامن تو هر آنکو گلی فشاند بقصد بسان گل همه عمرش زخار مفرش باد
3 چو لاله هر که برت رخ نمی نهد بر خاک گر آب صرف خورد در مزاجش آتش باد
4 کجا چو سر و درین روزگار آزادیست ببندگیّ تو استاده، دست بر کش باد
1 بزرگوارا روزت همیشه نوروزست چو وقت گل همه اوقات عمر تو خوش باد
2 بدامن تو هر آنکو گلی فشاند بقصد بسان گل همه عمرض زخار مفرش باد
3 چو لاله هر که برت رخ نمی نهد بر خاک گر آب صرف خورد در مزاجش آتش باد
4 کجا چو سر و درین روزگار آزادیست ببندگی تو استاده، دست بر کش باد
1 همیشه تازمین وآسمان باد شکوه پادشاه کامران باد
2 سرشاهان پناه تاجداران که ازملکش تمتّع جاودان باد
3 سرتیغش جهانراجان ستان شد دم جان بخش اوجان جهان باد
4 زآب تیغ اوآتش برافروخت ز رای پیراودولت جوان باد
1 ای طلعت تو عید بزرگ جهانیان ایّام عید و فصل شریفت خجسته باد
2 دایم همای همّتت از فرط ارتقا مسکن فراز بیضۀ افلاک جسته باد
3 هر گردکز شد آمد خیل زمانه خاست آن گرد هم بفیض بنانت نشسته باد
4 تیغ قضا چو تیز شود در ره نفاذ از شکل خامۀ تو بر آن تیغ دسته باد