21 اثر از قصاید کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال‌الدین اسماعیل / قصاید کمال‌الدین اسماعیل

قصاید کمال‌الدین اسماعیل

1 بسیط روی زمین بازگشت آبادان بیمن سایۀ چتر خدایگان جهان

2 کنند تهنیت یکدگر همی بحیات بقیّتی که ز انسان بماند و از حیوان

3 پدیدمی شود آثار نسل و حَرث وجود ازآن سپس که برو زد صواعق بطلان

4 ز باغ سلطنت این یک نهال سربکشید که برگ او همه عدلست و بار او احسان

1 جهان بگشتم و آفاق سربسر دیدم بمردمی اگر از مردمی اثر دیدم

2 درین زمانه که دلبستگیست حاصل او همه گشایشی از چشمۀ جگر دیدم

3 امید منفعت از خلق منقطع شد از آنک مزاجها همه پر فضلۀ ضرر دیدم

4 بچارمیخ بلا چون خر ربابم اسیر ز زخمها که ازین چرخ پرده در دیدم

1 جهان جان معانی خدیو عرصۀ فضل که فخر جان و جهان شد ترا ثنا گردان

1 این ابر نم گرفته ز دریای بی کران درد دل منست ، در او اشک من نهان

2 وین رعد شرح حال دل من همی دهد کز برق هر زمانش پر آتش شود دهان

3 در تیغ آفتاب نماندست حدّتی کز سنگ که نمی رندش هیچ بر فسان

4 از آفتاب گرچه میان زمین و چرخ تیغ خلاف بودی آهخته هر زمان

1 صدرا بساط حضرت تو رفعتی گرفت کآنجا مگر بقوّت پر دعا رسم

2 معذورم ار مقصّرم اندر ثنای تو زان برگذشته یی که منت بر ثنا رسم

3 برآستانۀ تو ندانم که چون رسم چون بر فلک بدین همه رنج و عنا رسم؟

4 انکامه ییست گرم ز شکر عواطفت هر کوی و برزنی که من آنجا فرارسم؟

1 روزی وطاء کحلی شب در سر آوردم بگریزم از جهان که جهان نیست در خورم

2 پیوند عمر بایدم از دور روزگار تا شطری از معایب ایّام بشمرم

3 از ساحری، عصای کلیمم ولی چه سود؟ چون هر کجا که هست گلیمست همبرم

4 از دل که راست خانه چو تیرست ، حاصلم پشتی مقوّس است چو ابروی دلبرم

1 ای ز خاک در تو تاج سرم خود همینست بعالم هنرم

2 نم کلک تو و خاک در تست حاصل خشک و تر بحر و برم

3 عقدها گوهر ازو بربایم گر بود بر سر کلکت ظفرم

4 تابع حکم تو آمد تقدیر کرد معلوم قضا این قد رم

1 فلک قدرا من آن دیدم زجودت که عشر آن زبحر و کان نبینم

2 چو بینم روی تو یادم نیاید اگر هرگز خور رخشان نبینم

3 چون من در آرزوی خدمت تست فلک را هرزه سرگردان نبینم

4 ز اخلاق کریمت هر چه گویم برون از بحشش و احسان نبینم

1 زهی کشیده جلال تو بر فلک دامن زفرّ دولت تو عرصۀ جهان گلشن

2 خدایگان شریعت که جمله تاجروان نهاده اند چو نرگس بحکم تو گردن

3 همه چو سرو در آزادی تو یک دستند هرآن کجا که زبان آوریست چون سوسن

4 اگر تو سایه ازین خاک توده برداری نگرددش پس از این آفتاب پیرامن

1 نور دو دیدگان ز لقای تو داشتم یک سینه پر زمهر و هوای تو داشتم

2 من جان و زندگی خودای جان و زندگی گر دوست داشتم ز برای تو داشتم

3 هر رنج و هر بلا که ز ایّام داشتم از بهر دفع رنج و بلای تو داشتم

4 حقّا که گرچه خلق جهان عیب می کنند محراب روی خود کف پای تو داشتم

آثار کمال‌الدین اسماعیل

21 اثر از قصاید کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی