در ارزوی روی از کمالالدین اسماعیل قصیده 140
1. در ارزوی روی تو ای نو بهار چشم
از حد گذشت بر سر راه انتظار چشم
...
1. در ارزوی روی تو ای نو بهار چشم
از حد گذشت بر سر راه انتظار چشم
...
1. من که از دور چرخ ممتخم
وز اسیران گردش ز منم
...
1. بعهدهای گذشته امین من آن بود
که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم
...
1. ای صد روزگار تودانی که مدّتیست
تا انتظار خلعت خاص تو می کنم
...
1. فلک قدرا من آن دیدم زجودت
که عشر آن زبحر و کان نبینم
...
1. زهی کشیده جلال تو بر فلک دامن
زفرّ دولت تو عرصۀ جهان گلشن
...
1. این ابر نم گرفته ز دریای بی کران
درد دل منست ، در او اشک من نهان
...
1. زهی بحلقۀ زلف تو نرخ جان ارزان
برسته های غمت درّ اشک نقد روان
...
1. بسیط روی زمین بازگشت آبادان
بیمن سایۀ چتر خدایگان جهان
...
1. جهان شداز نفحات نسیم،مشک افشان
چنانکه ازدم مجمرغلالۀ جانان
...
1. ای قلمت با دویت ، طوطی و هندوستان
پیش زبان تو تیغ، هندوی جان برمیان
...