زلف تو که در سیه از کمالالدین اسماعیل رباعی 73
1. زلف تو که در سیه گری چا کرتست
گویی که ز مشک افسری بر سر تست
1. زلف تو که در سیه گری چا کرتست
گویی که ز مشک افسری بر سر تست
1. چشم تو که بیماری او ننهفتست
در خیره کشی طاق فلک را جفتست
1. از روی تو زلف پاره یی بگرفتست
هر حلقه ازو کناره یی بگرفتست
1. ای آنکه زمانه کمترین بندۀ تست
خورشید غلام رای درخشنده تست
1. خورشید غلام رای درخشندهٔ تست
هر کوست خداوند هنر بندهٔ تست
1. خون خوارۀ مهربان غمزه تست
مرد افگن و مست و ناتوان غمزۀ تست
1. چون تیغ زند اجل سپرها هیچست
وین حشمت و جاه و مال وزرها هیچست
1. اشکم که ز خون این دل ناشادست
از بی آبی ز چشم من افتادست
1. آتش که همه دلی ازو ناشادست
بنیاد سرافرازی او بر بادست
1. گر مهرۀ ما از تو جدا افتادست
این نیز هم از طالع ما افتادست
1. آن غنچۀ گل نگر چه چست افتادست
بر داشته آخر و نخست افتادست
1. در پای تو دل گرچه زبون افتادست
در جستن وصل بین که چون افتادست