ای دیده ندیده از کمالالدین اسماعیل رباعی 517
1. ای دیده ندیده چون تو دلخواهی خوش
با بندۀ خود در آی گه گاهی خوش
...
1. ای دیده ندیده چون تو دلخواهی خوش
با بندۀ خود در آی گه گاهی خوش
...
1. ای مونس جان ، لطف توام مرهم ریش
بس باد جفا و دوریت باز اندیش
...
1. آن سرو که نیست در جهان همتایش
از قامت اوست باغ را آرایش
...
1. بیزار شدم بی تو زهر آسایش
خود چون باشد بعشق در آسایش
...
1. زین پس نکنم شکایت این دل ریش
کز دیده فتاد غصۀ من کم و بیش
...
1. ای دل بنشین طریق کاری اندیش
ضایع مکن این عمر گرامی زین بیش
...
1. بگشاد بخنده لعل جان پرور خویش
تا بگشادم بگریه چشم تر خویش
...
1. ای دل مطلب زدیگران مرهم خویش
خودباش بهر درد دلی محرم خویش
...
1. گل کرد ز باده لعل پیراهن خویش
بی باده و گل مدار پیرامن خویش
...
1. ای لعل تورا نهاده جان سر برخط
روی تو کشیده بر سر ساغر خط
...
1. لعل تو کزو شکر شدست اندر خط
دانی که چرا ز دست دست اندر خط؟
...
1. دل پیشکشت جان و تن آورد چو شمع
آب از لب تو بر دهن آورد چو شمع
...