عشق تو گرم چه از کمالالدین اسماعیل رباعی 253
1. عشق تو گرم چه غم فراوان آرد
نندیشم اگر هزار چندان آرد
1. عشق تو گرم چه غم فراوان آرد
نندیشم اگر هزار چندان آرد
1. زلفت که دلم را بفغان می آرد
از دل سیهی مرا بجان می آرد
1. مهر تو نشان آب و گل می ببرد
رخسار تو رونق چگل می ببرد
1. نام تو مرا چو بر زبان می گذرد
صد چشمۀ نوش در دهان می گذرد
1. می پنبۀ عقل هرزه گو داند کرد
می چارۀ درد دل نکو داند کرد
1. دیوان بگناه تو سفید باید کرد
وز بهر تو دین و دل تبه باید کرد
1. با غنچه صبا چو دست اندر کش کرد
بشکفت ز شرم و چهره چون آتش کرد
1. چشم تو اگر نظر بغمخواران کرد
مستست و لیک کار هشیاران کرد
1. بی روی تو صبر ازین فزون نتوان کرد
چون بتوان کرد صبر، چون نتوان کرد؟
1. دل خوی فراقفای غم خوردن کرد
در بندگیت هر چه توان کردن کرد
1. یارم ز جفا هیچ رها کرد؟ نکرد
یک وعده که فرمود وفا کرد ؟ نکرد
1. امسال بهار رسم دیگر گون کرد
مستخر جیش باد صبا بین چون کرد