... که طاقت از کمالالدین اسماعیل رباعی 241
1. ... که طاقت فراقت دارد ؟
دل کیست که برگ اشتیاقت دارد؟
1. ... که طاقت فراقت دارد ؟
دل کیست که برگ اشتیاقت دارد؟
1. نرگس که دلش هوای ساغر دارد
بادی ز نشاط و لهو در سر دارد
1. دل گرچه امید وصل کمتر دارد
اندوه ترا بناز در بر دارد
1. امروز ملالی بکمالم دارد
باور نکنی که بر چه حالم دارد
1. آن شاخ سمن که روی خندان دراد
می نتواند که سیم پنهان دارد
1. لعل تو ز لطف صورت جان دارد
خطت صفت مهر سلیمان دارد
1. شاخ ارز شکوفه شکل پروین دارد
آن هم ز سرشک من غمگین دارد
1. گر دیدۀ نرگس نه سبل می دارد
بینایی او چرا خلل می دارد؟
1. شب گر چه ز روشنی جدایی دارد
او را دو طرف بروشنایی دارد
1. هر سال شکوفه سیم چندان بارد
کاندر همه کیسه یک درم نگذارد
1. گفتم که چو مست شد مرا ناز آرد
گر بوسه زنم برایگان بگذارد
1. چون رنگ رخ تو گل ببازار آرد
در شهر بسی شور پدیدار آرد