با آنکه زیان از کمالالدین اسماعیل رباعی 181
1. با آنکه زیان شدست یکسر قلمت
هم می نکند یاد ز چاکر قلمت
1. با آنکه زیان شدست یکسر قلمت
هم می نکند یاد ز چاکر قلمت
1. از لطف نمی شود مصور دهنت
وز ناز نگنجد سخن اندر دهنت
1. من دوش دلی ز دستکار دهنت
بگذاشتم آنجا بکنار دهنت
1. تا من نکنم چو گل پر از زر دهنت
یک دم نکند خنده گذر بر دهنت
1. یک شب خواهم خراب و ناپروایت
تا روز من اندر برسیم آسایت
1. در حسن ندارد گل صد پر پایت
زان می فتد از دست تو هم در پایت
1. ای قبله گه ملک خم ابرویت
وی سیلی ابلیس زده بازویت
1. بشنو زمن ای قبلۀ جانم رویت
این قصۀ در هم شدۀ هندویت
1. تا گشت عتاب و جنگ با ماش فراخ
شد تنگ شکر زان لب در پاش فراخ
1. شد راحت آن روی دلارای فراخ
تا گشت دهان آن شکر خای فراخ
1. گردون که همه گرد جفا می گردد
پیرامن رخت عمر ما می گرد
1. آن باده که چشم عیش روشن دارد
همواره ز دست من نشیمن دارد