17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال‌الدین اسماعیل / غزلیات کمال‌الدین اسماعیل

غزلیات کمال‌الدین اسماعیل

1 دل من ز اندوه ننگی ندارد چو داند که شادی درنگی ندارد

2 نیالوده از خون جانم زمانه همه تر کش غم خدنگی ندارد

3 کشد تیغ در روی من صبح هر دم چرا، با من آخر چو جنگی ندارد؟

4 ز آب سرشک و ز آه دمادم چه آیینۀ دل که زنگی ندارد؟

1 هر که چون روی تو رویی دارد سر بسر راحت دنیی دارد

2 هر که دارد دهن و زلف و خطت کوثر و سدره و طوبی دارد

3 از جهان دوست ترا دارد دل آری چون دارد باری دارد

4 زنده کن مرده دلم را بدمی که دهانت دم عیسی دارد

1 عشق تو گردست در زمانه برآرد ز آدمیان قحط جاودان برآرد

2 رخصت آهی بده که تا دل تنگم یک نفس آخر بدین بهانه برآرد

3 یارگی عشق تو چو تاختن آرد عقل نیارد که سر زخانه برآرد

4 فتنه چو پروانه یافت از خطت ،اکنون مغز سلامت بتازیانه برآرد

1 گل زرشک تو پیرهن بدرد روی تو پرده بر سمن بدرد

2 چون زند غمزۀ تو دست به تیغ زهرۀ مهر تیغ زن بدرد

3 ز آرزوی دو لعل جان بخشت مرده بر خویشتن کفن بدرد

4 چون بخندد دهان شیرینت پرده بر لؤلۀ عدن بدرد

1 سپیده دم بصبوحی شتاب باید کرد بگاه قدحی پر شراب باید کرد

2 نه درّ ه ایم که با افتاب برخیزیم صبوح پیشتر از آفتاب باید کرد

3 نقاب شب زرخ روز چون فرو کردند ز آب بر رخ آتش نقاب باید کرد

4 درنگ می نکند دور چرخ در بد و نیک بدورهای پیاپی شتاب باید کرد

1 دوش با من نگار من آن کرد که بصد سال عذر نتوان کرد

2 زلف بر بند خود بدستم داد حلّ آن مشکلاتم آسان کرد

3 قصب از پیش ماه دور انداخت آفتابی ز صبح تابان کرد

4 بشکر خنده چون دهان بگشاد پسته را دل زرشک بریان کرد

1 مکن ای دوست اگر بتوان کرد هر چه از شور وز شر بتوان کرد

2 نه دل من که بیک غمزۀ تو عالمی زیر و زبر بتوان کرد

3 چون سر زلف تو از مشک سیاه دلی از خون جگر بتوان کرد

4 نبود لعل وگرنی چو لبت لبی از تنگ شکر بتوان کرد

1 ز رویت دسته گل می توان کرد ز زلفت شاخ سنبل می توان کرد

2 ز قدّ چفتۀ من در ره عشق بر آب دیده ام پل می توان کرد

3 ز نوک غمزۀ تو بی محابا سزا در دامن گل می توان کرد

4 ز اشک و چهره در عشقت همه سال بسیم و زر تجمّل می توان کرد

1 باد بر خاک ترک تازی کرد با عروسان خفته بازی کرد

2 ابر از آب دیده وقت سحر جامۀ شاخ را نمازی کرد

3 غنچه را بر سماع بلبل مست وقت خوش گشت و خرقه بازی کرد

4 من چو نرگس ندیده ام هرگز خاک پایی که سرفرازی کرد

1 باز ما را رخ زیبای تو در کار آورد با زمان بند کمند تو گرفتار آورد

2 هوسم بود که چون غنچه گریزم در خود بازم از پوست برون آن گل رخسار آورد

3 کرده بد روی بدیوار لامت دل من نقب زد فتنه و سر زین سوی دیوار آورد

4 آن غم عشق چو یکچند برفت از سر من دوش باز آمد و شادیّ بخروار آورد

آثار کمال‌الدین اسماعیل

17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی