17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال‌الدین اسماعیل / غزلیات کمال‌الدین اسماعیل

غزلیات کمال‌الدین اسماعیل

1 دلبرم هم ز بامداد برفت کرد ما را غمین و شاد برفت

2 آن همه عهدها که دوش بکرد با مدادش همه زیاد برفت

3 گفت کین هفنه میهمان توام آن حدیثش خود از نهاد برفت

4 باز گردیدنش نبد ممکن راست چون تیر کز گشاد برفت

1 باد نوروزی ره بستان گرفت دست عاشق دامن جانان گرفت

2 نو عروسان چمن را دست ابر پای تا سر در در و مرجان گرفت

3 صبح خندان چون دمی از صدق زد حالی آن دم در گل خندان گرفت

4 همچو بیماران دیگر باد را آرزوی صحن سروستان گرفت

1 ای مرا کرده مشوّش زلفت وی ز گل ساخته مفرش زلفت

2 تا که در خسته دل ما پیوست نیست خالی ز کشاکش زلفت

3 شد ز بیماری چشمت آگاه هست از آن روی بر آتش زلفت

4 روز خوش را دل من شب خوش کرد تا که او راست شب خوش زلفت

1 چه باشد گر ز من یادت نیاید که از دوری فراموشی فزاید

2 ز چشمت چشم پرسش هم ندارد که از بیمار پرسش خود نیاسد

3 مکن، بر جان من بخشایش کن بگو آخر که آن مسکین نشاید

4 سلامی از تو مرسومست ما را پس از سالی مرا مرسوم باید

1 تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟

2 نکنم یاد زهد و صومعه هیچ تا رخ ترک فی توانم دید

3 هر دم از باد پیچش افتاده در تهی گاه نمی توانم دید

4 از قدح باده چون فروغ زند در عدم نقش شی توانم دید

1 اهل تو بازار گوهر بشکند زلف تو ناموس عنبر بشکند

2 درّ دندان تو خون صف برکشد شکّر اندر قلب لشکر بشکند

3 رنگ خون پیدا شود بر چهره ات چون صبا زلف ترا سربشکند

4 هر که در بندد دری در کوی صبر حلقة زلف تو آن در بکشد

1 دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ تا که جفای تو برین سان بود

2 دست کش از دامن تو کوتهست هر نفسی سوی گریبان برد

3 لذّت جان کی بود آنرا که او بی رخ تو عمر بیابان برد؟

4 تا هوس آن لب و دندان پزد بس که دلم دست بدندان برد

1 ز لعلت عکس در جام می افتاد نشاط عالمش اندر پی افتاد

2 جهانی می پرستی پیشه کردند چو از رویت فروغی بر می افتاد

3 جمالت پرده از رخسار برداشت گل از بس شرمساری در خوی افتاد

4 سراپایم چو نی در بند عشقست غمت در من چو آتش در نی افتاد

1 دل بدان دلنواز خواهم داد جان بشمع طراز خواهم داد

2 پس ازین من بدست عشق و هوس مالش حرص و از خواهم داد

3 چشم و دل را چو شمع و اتش و آب مایه و برگ و ساز خواهم داد

4 مده ای عقل زحمتم بسیار که جواب تو باز خواهم داد

1 دلم نخست که دل بر وفای یار نهاد به بی قراری با خویشتن قرار نهاد

2 ز جان امید ببّرید و دل ز سر برداشت پس انگهی قدم اندر ره استوار نهاد

3 بگرد خویش چو پرگار می دود بر سر کنون که پای طلب در میان کا نهاد

4 هر آن ستم که ز دلدار دید در ره عشق گناه آن همه بر بخت و روزگار نهاد

آثار کمال‌الدین اسماعیل

17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی