17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات کمال‌الدین اسماعیل

1 دل غنچه را باز این غم گرفتست که پشت بنفشه چرا خم گرفتست

2 نقاب از رخ او بخواهد گشودن صبا غنچه را زان فرادم گرفتست

3 چمن را خط سبزه منشور ملکست که اقلیم شادی مسلّم گرفتست

4 مگر چشم من دید در خواب نرگس که چشمش ز چشمم چنین نم گرفتست

1 با لب تو جان شکار زلف تست با رخ تو کار کار زلف تست

2 چشمۀ خورشید سوی روی تو حلقۀ شب گوشوار زلف تست

3 در عروسیّ جمالت عقل را دست و پنجه در نگار زلف تست

4 پر ز عتبر شد کنار عارضت آن نه خطّست ، آن نثار زلف تست

1 تا دم باد صبا بگشا دست گرهی از دل ما بگشا دست

2 هر فتوحی که جهانراست ز گل همه از باد هوا بگشادست

3 نقش بدان چمن را همه کار ار نفسهای صبا بگشادست

4 لاله پنداری عطّار بهار نافۀ مشک خطا بگشادست

1 آنچه عشق تو در جهان کردست بالله ار دور آسمان کردست

2 مهر تو با دلم چه کین دارد؟ که دلم برد و قصد جان کردست

3 آن نه خالت، عکس دیده ما بر رخ نازکت نشان کردست

4 هست نام کلاه تو شب پوش زانکه زلف ترا نهان کردست

1 هر که رخسارش آرزو کردست گل بر بارش آرزو کردست

2 بی خودیّ دلم بجای خودست زانکه دیدارش آرزو کردست

3 تا گرفتار هجر اوست دلم مرگ صد بارش آرزو کردست

4 گو بیا حال من نخست ببین هر که این کارش آرزو کردست

1 رخت از ماه و لبت از شکرست آنت ازین وینت از آن خوبترست

2 بر رخت بوسه کجا شاید داد؟ که نظر نیز محل نظرست

3 نه میان نیست میان تو ز لطف وین عجبتر که میان کمرست

4 تا لبت را نرسد چشم بدان در زبانها همه نام شکرست

1 امروز روی تو ز همه روز خوشترست شیرین لب ز جان دل افروز خوشترست

2 بیمار چشم تو که همه روز خون خورد امروز پاره یی ز همه روز خوشترست

3 بر دل خوشست دست درازیّ زلف تو پرده دری ز غمزۀ دلدوز خوشترست

4 گفتم که باز ده دل ریشم بطنز گفت مه تو دل صداع تو هر روز خوشترست

1 دلم در آرزوی عشق روی جانانست بعشق می نرسم این همه بلا زانست

2 همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست چو جان بعشق گروکشت کار اسانست

3 چو اهل عشق زنی تو آن کمال شناسی و عین نقصانست

4 نخست شرط ره عشق دیدة بیناست که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست

1 آنکه سرم بر خط فرمان اوست گوی دلم در خم چوگان اوست

2 دل بغمش دادم و جان هم دهم گر لب و دندان لب و دندان اوست

3 حال دلم هر چه پریشانیست پرتو آن زلف پریشان اوست

4 زهره و مه چونکه ببینی بهم دانی که زه و گوی گریبان اوست

1 بریز سایۀ زلف تو عقل گمراهست غلام روی تو چون آفتاب پنجاهست

2 مرا ز حسن تو تا دیده داد آگاهی ز خویشتن نیم آگه خدای آگاهست

3 کمند زلف تو زان میکشد مرا در خود که زلف تو شبه رنگست و روی من کاهست

4 همیشه سایۀ حسن تو بر سر خورشید چنانکه سایۀ خورشید بر سر ماهست

کمال‌الدین اسماعیل

17 اثر از غزلیات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی