1 نیکویی بیش از آن نمی باید فتنه اندر جهان نمی باید
2 راست اندازۀ دلم دارد تنگ تر زان دهان نمی باید
3 لبکی داری آن چنان کانصاف جز لب من در آن نمی باید
4 زلف شوریده رامکن در بند کان خود الا چنان نمی باید
1 نگارم چو کرد گلستان بر آید خروش دلم تا به کیوان برآید
2 چمان سرو در خاک پایش بغلتد چو گرد چمنها خرامان برآید
3 چو غنچه برآیم ز دل من هرآنگه که آن سروبن از گلستان برآید
4 برآید غریو از دل خلق اگر او دگر ره به بازار ازین سان برآید
1 نام تو برم زبان بیاساید یاد تو کنم روان بیاساید
2 در بر گیرم ترا سرا پایم تا مغز در استخوان بیاساید
3 الّا غم تو نماند در عالم چیزی که دلی از آن بیاساید
4 بوس تو نیازموده ام لیکن دشنام دهی که جان بیاساید
1 بی تو مرا زندگی بکار نیاید محنت هجر تو در شمار نیاید
2 در چمن وصل روی تو گل عیشم پی مدد خون دل ببار نیاید
3 روز نباشد که آفتاب جهان سوز بر سر بامم بکار زار نیاید
4 بگذرد از عمر سالها که دلم را بر سر کوی طرب گذار نیاید
1 غمت جز با دلم خوش در نیاید سرح جز با تو سرکش در نیاید
2 گشاده کی بود آن مهرۀ دل؟ که با نقش تو در ششدر نیاید
3 خط کژ طبع تو هم راست طبعست که جز با لعل تو خوش در نیاید
1 اگر امروز آن بتم همدم نیاید نصیب جان من جز غم نیاید
2 نیامد دوش و جانم بر لب آمد ز بیم آنکه امشب هم نیاید
3 اگر چه وعده داد و خورد سوگند ولی با این همه ترسم نیاید
4 مرا گر ناید او ناید و گر نی غم و اندوه و محنت کم نیاید
1 لشکر نوروز بصحرا رسید موسم شادیّ و تماشا رسید
2 ز آمدن گل ببشارت ز پیش عید رسید اینک و زیبا رسید
3 روزه شبانگاه بزد طبل کوچ بر سر این طارم مینا رسید
4 بادة نوروز و گلشن همرهند عید مبارک نه بتنها رسید
1 می شنوم باز که باری دگر رغم مرا کرده یی یاری دگر
2 نیست قرارت بر من تا ترا با دگری هت قراری دگر
3 تو بکنار دگران وز تو من در هو بوس و کناری دگر
4 باز سرا کار نو آورده یی اینت دگر ره سرو کاری دگر
1 زهی در حسرت آن چشم مخمور فتاده نرگس سرمست رنجور
2 سخن در لعل تو عقلست در جان قدح در دست تو نور علی نور
3 روانروا در خوشی لعل تو مایه فلک را در جفا خوی تو دستور
4 بهار آمد، چه داری؟ خیز کاکنون نباشد مردم هشیار معذور
1 مخور ای دل غم بسیار مخور ور خوری جز غم دلدار مخور
2 نه غم یار عزیزست؟ آن نیز اگرت هست نگهدار مخور
3 یار تیمار تو چون می نخورد پس تو بی فایده تیمار مخور
4 خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار غم من اندک و بسیار مخور