زنجیر عدالتت بعالم رقمی است از کلیم رباعی 61
1. زنجیر عدالتت بعالم رقمی است
فرمان بدر کردن هر جا ستمی است
...
1. زنجیر عدالتت بعالم رقمی است
فرمان بدر کردن هر جا ستمی است
...
1. از معدلتت زمانه آگاه شده است
زنجیر عدالتت ستمکاه شده است
...
1. ای عارضه تو عمر کاه همه کس
شام المت روز سیاه همه کس
...
1. دست هوسم را ز درم بیزاریست
طبعم از فکر جمع سامان عاریست
...
1. محسن دائم سرش در سینه زده
از شنبه چرت تا به آدینه زده
...
1. از حادثه دورتر بصد مرحله است
آنکس که ستمکارتر از سلسله است
...
1. بنگی عربی سوار جمازه چرت
از خویش سفر کند به اندازه چرت
...
1. برگرد تو ای قدوه نیکوکاران
روزی دو سه تب گشت چو خدمتکاران
...
1. از جلوه شاهدان فرخ پی فتح
داد از پی هم ساقی دوران می فتح
...
1. از باده گذشتیم بپاکان قسم است
شستیم ز جام دست اگر جام جم است
...
1. دستی نبود بر تو بداندیش ترا
دارد حسد و کینه پس و پیش ترا
...
1. چون شاه جهان پادشه شیر شکار
گردید بدولت پی نخجیر سوار
...