با خویش همیشه ما در جنگ زدیم از کلیم رباعی 84
1. با خویش همیشه ما در جنگ زدیم
صد عقده بکار این دل تنگ زدیم
...
1. با خویش همیشه ما در جنگ زدیم
صد عقده بکار این دل تنگ زدیم
...
1. از کسب هنر خوشدلی از دستم رفت
سرمایه ناقابلی از دستم رفت
...
1. زنهار مگو که بنده گمراهم
هر جا که روم بکویت افتد راهم
...
1. بلبل هوس گلبن باغم نکند
پروانه هم آهنگ چراغم نکند
...
1. آتش چو گذر بدشت پر خار کند
با سبزه تر لطف خود اظهار کند
...