آثار جویای تبریزی

صفحه 76 از 109
109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی

1 شد از نگاه که آشفته یار ما امروز گرفته رنگ خزان نوبهار ما امروز

2 ز جوش درد تو همدوش ناله برخیزد به هر کجا که نشیند غبار ما امروز

1 قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود جام سرشار به لب ساغر تبخاله بود

2 نه همین اشک به چشمم شده چون آینه خشک آه در دل گره از بیم تو چون لاله بود

3 دل که در حلقهٔ سرگشتگی آمد به کمند مرکز دایرهٔ شعلهٔ جواله بود

4 کی رسد بی مدد عشق به جایی فریاد تپش سینه و دل باد و پر ناله بود

1 چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می‌گفتم سخن پیچیده‌تر از جوهر شمشیر می‌گفتم

2 چه رنگی بود جوش خلوت ناز و نیاز امشب تو می‌گردی عتاب از ناز و من تقصیر می‌گفتم

3 تو خندان همچو گل من غنچه‌سان دلتنگ غم بودم تو از بیداد و من از نالهٔ شبگیر می‌گفتم

4 فلک خاک ترا خشت سر خم ساخت ای واعظ تو از تدبیر می‌گفتی، من از تقدیر می‌گفتم

1 باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور شد تهی گشتن رگ کردن به تسبیح بلور

2 عاشق از پهلوی بخت تیره رسواتر شود آتش کم، بیش آید در نظر شبها ز دور

3 دامن فرزانگی آسان نمی آید به دست روشن است از ریختن های دلم شمع شعور

4 می کند صحبت اثر در سینه صافان بیشتر رنگ صهبا برکند پیمانه چون باشد بلور

1 بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل روبد ره جولان تو با موج صفا گل

2 لخت جگر آویخته در دامن آهم یا از چمن آورده برون باد صبا گل

3 بستان ز کفم ساغر می گر همه درد است کز آب گل آلود نیفتد ز صفا گل

4 هر شب که بخوابیم هماغوش خیالت چون غنچه کند یاد تو در بالش ما گل

1 در این زمانه کسی نیست رو به من خندد مگر به روی دلم چاک پیرهن خندد

2 چو گل به باد دهد ساز و برگ هستی را به هرزه هر که در این باغ یک دهن خندد

3 مرا ز یاد تو در سینه جوش فصل گل است لبم ز شوق از آنرو چمن چمن خندد

4 شکر به قیمت خاک سیاه هند بود چو شوخ من به دو لعل شکرشکن خندد

1 سبزه پامال شد از نرمی خویش لاله داغست ز خون گرمی خویش

2 عزلت آن کس که پی شهره گزید رفته در پردهٔ بی شرمی خویش

1 دل به غمگین مباش عاقبت این قطره دریا می شود غمگین مباش

2 نقد جان بیعانهٔ یک بوسه زان لعل لب است شاد زی ایدل که سودا می شود غمگین مباش

3 در حصول مدعا بیتابیی در کار نیست گر نشد امروز فردا می شود غمگین مباش

4 عیش خود را تلخ از زهراب نومیدی مکن کام دل آخر مهیا می شود غمگین مباش

1 نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است باز هر طرف خیل پری سرگرم پرواز است باز؟

2 از طپش، شریان شوقم پردهٔ دل می درد چشم مخمور که در اندیشهٔ ناز است باز

3 آشنای ناله غیر از نغمه فهم درد نیست صحبت دل با زبان بلبلان ساز است باز

4 محفل افروز دلم شد یاد شمع عارضی رنگ رویم بر هوا پروانه پرواز است باز

1 دلم از هجر تو خون است امروز آفت صبر و سکون است امروز

2 لبی از بادهٔ لعلی ترکن نوبهار است و شکون است امروز

3 عالم از جلوهٔ رنگین هوا محشر بوقلمون است امروز

4 تا چه آرد به سر ما فردا توسن نفس حرون است امروز

آثار جویای تبریزی

109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی