غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی

1084 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جویای تبریزی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 55 از این مجموعه هستید.

غنچه مانند این دهن باشد از جویای تبریزی غزل 646

1. غنچه مانند این دهن باشد
چون دهان تو بی سخن باشد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

می به جام گل از آن رخسار از جویای تبریزی غزل 647

1. می به جام گل از آن رخسار زیبا ریختند
رنگ سرو از سایهٔ آن قد رعنا ریختند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

بحر را چشم تر ما از نظر از جویای تبریزی غزل 648

1. بحر را چشم تر ما از نظر می افکند
کوه را بار غم از کمر می افکند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

به قدر دستگه پامال حب از جویای تبریزی غزل 649

1. به قدر دستگه پامال حب مال خواهی شد
اگر دستی نخواهی داشت فارغ بال خواهی شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

صید خلق اهل ریا در گوشه از جویای تبریزی غزل 650

1. صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند
دامن خود را از آن چون دام ماهی چیده اند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

سوار ابلق لیل و نهار خود از جویای تبریزی غزل 651

1. سوار ابلق لیل و نهار خود باشد
اگر کسی بتواند سوار خود باشد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

چو مهر دوست مرا در حریم از جویای تبریزی غزل 652

1. چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد
به رنگ شمع ز نور دلم زبان تابد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

آیینه با وقار تو سیماب از جویای تبریزی غزل 653

1. آیینه با وقار تو سیماب می شود
با شوخی تو برق رگ خواب می شود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

از شور جنون هیچ کس آگاه از جویای تبریزی غزل 654

1. از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود
گر سلسله جنبان دلم آه نمی بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

اگر غبار ره یار می توانی از جویای تبریزی غزل 655

1. اگر غبار ره یار می توانی شد
چو صبح مطلع انوار می توانی شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون از جویای تبریزی غزل 656

1. شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود
بر کفم ساغر می آبلهٔ پرخون بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت