آثار جویای تبریزی

صفحه 22 از 109
109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی

1 شکست رنگ نگارم شد از شراب درست که ناتمامی ماه است زآفتاب درست

2 به بزم باده پرستان منم که همچو حباب سبوی خویش برون آورم ز آب درست

3 به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است نظام عالم امکان ز انقلاب درست

4 مرا عمارت حال خراب کن ساقی شود شکست دلم از شراب ناب درست

1 یاد ایامی که جوش گل دلم را شاد داشت با هزاران بود افغانی که صد فریاد داشت

2 مشق بیتابی رسانیدم ز فیض اضطراب دل تپیدنها خواص سیلی استاد داشت

3 صورت او بسکه شب بر پرده های دل نگاشت چشم از مژگان تو گویی خامهٔ بهزاد داشت

4 زخمهای سینه اش منت کش مرهم نشد هر که همچون لاله بر دل داغ مادرزاد داشت

1 مهربانیهای پنهان را مزاج کاین ازوست خنده مستانهٔ زخم دل خونین ازوست

2 چیده ام از بس گل نظاره زان گلزار حسن پنچهٔ مژگان مرا تا چاک دل رنگین ازوست

3 درد او با روی دلها می کند مشتاطکی زلف آهی هر کجا آشفته شد پرچین از اوست

4 صد چمن گل یادش از دل تا به مژگان چیده است دامن صحرا ز اشکم دامن گلچین ازوست

1 بی او هجوم غم دل بی کینه را شکست رنگم چنان شکست که آیینه را شکست

2 جانا بیا که صید تو ترسم رها شود مرغ دل از تپش، قفس سینه را شکست

3 از ما چو یافت خلعت عریان تنی رواج بازار گرم خرقهٔ پشمینه را شکست

4 بگشود باز رو به حریفان لب جواب امروز عهد بستهٔ دوشینه را شکست

1 باغ خوش از سبزه و ز سنبل از آنهم خوشتر است خوش بود رویت زخط و ز زلف پرخم خوشتر است

2 چون توان دید از رخش چیند گل نظاره غیر حسن او در پرده گو من هم نبینم خوشتر است

3 از کتاب علم می نوشی سه حرفم ماند یاد بد بود بسیار خوش حد وسط کم خوشتر است

4 تنگ شد جا بر تمنا در دل از جوش غمم جلوه گاه آرزو دلهای بی غم خوشتر است

1 ذوق درویشی ام از عالم اسباب بس است شمع کافوری من پرتو مهتاب بس است

2 ساقی از حدت طبعم نه ای آگاه هنوز تیغم و نیست مرا حاجت می، آب بس است

3 گر به مطلب نرسم نیست ز دون همتی ام شده ام طالب آن گوهر نایاب، بس است

4 حیف از آن دیده کز او قطره اشکی نچکد باعث زینت دریا در سیراب بس است

1 خط آزادی است دل را خط مرغوب لبت ظاهر از عنوان بود مضمون مکتوب لبت

2 برگ گل را شور لبخندت گریبان چاک کرد شد قیامت در چمن بر پا ز آشوب لبت

3 دل ترا با ماست، سهل است ار ستایی غیر را نیست چون مرغوب دل گو باش محبوب لبت

4 گشته تا صاحب نگین، لعل تو، خط و خال و زلف جا به جا در کشور حسنند منصوب لبت

1 در حقیقت مقصد جسم و مراد دل یکی است ره نوردان طریق عشق را منزل یکی است

2 مایه دار از توشهٔ عقبا نماید خلق را رتبهٔ دست کریمان و کف سایل یکی است

3 هیچ از من تا رقیب بوالهوس نگذاشت فرق کافر چشمت که در کیشش حق و باطل یکی است

4 دلنشین گردد گشاید دیده تا بر عارضش واله او را که چون آیینه چشم و دل یکی است

1 هر کرا دل بی غبار کینه است خشت دیوار تنش آیینه است

2 دل که پنهان در صفای سینه است پیچ و تابش جوهر آیینه است

3 بادهٔ جامم گداز دل بود شیشهٔ بزمم صفای سینه است

4 از زمین در کاسه اش کردیم خاک چرخ با ما دشمن دیرینه است

1 حسن حیرت آفرینش جلوه پیرایی گرفت تا نقاب از پردهٔ چشم تماشایی گرفت

2 بسته شد اشکم درون سینه چون در یتیم بسکه از غربت دلم در کنج تنهایی گرفت

3 دیده واری توتیا برداشت از راهش نسیم چشم صد گلزار نرگس نور بینایی گرفت

4 لب نیالایی به می کز روز شد رسوایی دهر صبحدم چون جام مهر از چرخ مینایی گرفت

آثار جویای تبریزی

109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی