آثار جویای تبریزی

صفحه 19 از 109
109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی

1 سررشتهٔ امل همه ای دل به دست تست تعمیر قصر عافیت اندر شکست تست

2 ترسیده چشم آینه رویان روزگار از صافیی که با قدرانداز شست تست

3 قمری همین نه در گلوی تو است طوق آزاده سرو هم به چمن پای بست تست

4 از خط جام حلقه کند نام باده را این نشئه ای که در نگه نیم مست تست

1 لخت دل دور از تو امشب در گلوی غنچه است بی تو خوناب جگر صاف سبوی غنچه است

2 حسن مستور از بت بازار دلکش تر بود آشنایی دلم با گل ز روی غنچه است

3 خون عشرت بی تو در پیمانه باشد لاله را باده پهلو شکافی در سبوی غنچه است

4 باز امشب گوییا با دختر صوفی نشست بر زبان عندلیبان گفتگوی غنچه است

1 دل ز پهلوی تن خاکی است گر بیدار نیست دانه را نشو و نما در سایهٔ دیوار نیست

2 در حریم سینهٔ عاشق هوس را بار نیست هر فضولی محرم خلوتگه اسرار نیست

3 دیده ها بیگانه دیدند، مستوری زکیست؟ شهرکوران است عالم، پرده ای در کار نیست

4 تا به کی عصیان؟ نوای توبه ای هم ساز کن گرچه عفوش گوش بر آواز استغفار نیست

1 عنوان:تیره باطنها پهلوی دل افسرده است متن:دل که بی سوز غمی باشد چراغ مرده است

2 بسکه از پهلوی دل هر ذره ام افسرده است مردمک در دیده ام یک قطره خون مرده است

3 گردش افلاک از بس بی نظام افتاده است آسمانها گوییا اوراق بر هم خورده است

4 کی به وحشتگاه عنقا می شود الفت گزین هر کرا سودای او از خویش بیرون برده است

1 جان اسیر تست تا تیغت به خونم مایل است می کشم ناز تو تا تیرت ترازو در دل است

2 چون توان آسوده زیر چرخ کین ویرانه را هر طرف دیدیم دیوارش به این سو مایل است

3 گر ز دنیا نگذرد سالک به مقصد کی رسد؟ چون شرر تا چشم پوشید از جهان در منزل است

4 حسن کردار تو را اشک ندامت آبروست گرنه این باران بود تخم عمل بی حاصل است

1 چون نیاساید دل از هجر بتان در زیر پوست دارم از هر موج خون خاری نهان در زیر پوست

2 بسکه خوردم زهر غم با شیر از طفلی مرا سبز شد چون پسته مغز استخوان در زیر پوست

3 چون نوازش دیدم از دردش دلی خالی کنم همچو دف تا کی نهان دارم فغان در زیر پوست

4 بی تو شبها از هجوم درد بیمار ترا می تپد چون نبض جسم ناتوان در زیر پوست

1 بسکه گرد کلفتش بسته است راه از شش جهت چون لحد تنگست بر دل دستگاه از شش جهت

2 همچو بوی غنچه از یاد تو هر شب تا سحر گشته ما را بستر گل تکیه گاه از شش جهت

3 هر طرف دیوانه سان زان روی می بینم که هست جلوهٔ دیدار مقصود نگاه از شش جهت

4 تیره روزان تو را از تنگنای آسمان بسته شد مانند خون مرده را از شش جهت

1 گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست

2 از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست

3 در آرزوی آنکه غبار رهت شود یک گل زمین کجاست که حسرت نصیب نیست

4 در باغ ناز خار چمن خوارتر بود با غنچه ای که سوز دل عندلیب نیست

1 از صفای خاطر ما هیچکس آگاه نیست عکس را در خلوت آیینهٔ ما راه نیست

2 فارغ از قید عبادت نیست در عالم دلی این نگین را نقش شیر از بندهٔ درگاه نیست

3 قامت خم بسته از حرص آنکه از طول امل رشتهٔ قلاب صید مطلبش کوتاه نیست

4 داغ خواری لازم روی طلب افتاده است دعوی ما را دلیل روشنی چون ماه نیست

1 دیده از فیض تو پریخانه شده است نکته از جوش تماشای تو دیوانه شده است

2 می پرستان همه وارسته ز بند خویشند خط آزادی دلها خط پیمانه شده است

3 نرسیدی دمی ای بخت به فریاد دلم بهر خواب تو مگر ناله ام افسانه شده است

4 در هوای طلب وصل تو ای شمع نگاه نفس سوخته خاکستر پروانه شده است

آثار جویای تبریزی

109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی