واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی

497 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جامی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 9 از این مجموعه هستید.

چندم از خویش جدا خواهی داشت از جامی غزل 96

1. چندم از خویش جدا خواهی داشت
برمن این داغ روا خواهی داشت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست از جامی غزل 97

1. به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست
صفای وقت جز از باده مصفا نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

در دلم زآتش تو داغ بس است از جامی غزل 98

1. در دلم زآتش تو داغ بس است
خانه تنگ است یک چراغ بس است

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست از جامی غزل 99

1. نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست
که از جان جهانی دور مانده ست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت از جامی غزل 100

1. نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت
نشد وصال تو روزی و روزگار گذشت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

یار بر دیده راه کرد و گذشت از جامی غزل 101

1. یار بر دیده راه کرد و گذشت
دیده را جلوه گاه کرد و گذشت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای اوست از جامی غزل 102

1. آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای اوست
جای آن دارد اگر جان و دلم شیدای اوست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده از جامی غزل 103

1. با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست
داغ توام ز باغ کسان خوشتر آمده ست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نیست از جامی غزل 104

1. به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نیست
بی نشان است همه نام و نشان چیزی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست از جامی غزل 105

1. یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست
شوخ و بیباک و دل آزار بود باکی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت از جامی غزل 106

1. چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت
صد دل آویخته از طرف کمر بیرون رفت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست از جامی غزل 107

1. آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست
زابرو و غمزه تیر بلا بر کمان اوست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت