ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شکنی از جامی غزل 489
1. ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شکنی
حبک اضنی بدنی شوقک افنی وسنی
...
1. ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شکنی
حبک اضنی بدنی شوقک افنی وسنی
...
1. ای سپهر از هجر یارم سوختی
زاریم دیدی و زارم سوختی
...
1. دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی
به خون خسته دلان کرده اند دست یکی
...
1. ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی
عیش تمام ما را بس زان دو جام نیمی
...
1. دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی
خورشید چاشتگه را رونق شکسته بودی
...