آثار جامی

صفحه 6 از 50
50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار

واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب زهی محال که دندان کنم چو سین زان سیب

2 ذقن بپوش چو بر من گذر کنی که مباد ز برق آه من آن سیب را رسد آسیب

3 به زیب جامه چه حاجت تو را که می گیرد قبای دلبری از قد جامه زیب تو زیب

4 عنان ناز به کف تا سواره بگذشتی نماند عقل مرا پای در رکیب شکیب

1 عن وصفک ضاقت العبارات فی ذاتک طاحت الاشارات

2 موجود تویی علی الحقیقه باقی نسبند و اعتبارات

3 نتوان ز حقیقت تو تعبیر بی تشبیهات و استعارات

4 شد تلخی دوری از تو بسیار کم اجرع هذه المرارات

1 ای دو گیسوت شب قدر و برات جان فدا کرده برات اهل نجات

2 یافت بر خاک درت جا سر من نلت من بابک اعلی الدرجات

3 سبزه خط تو بالای لب است برتر آمد ز شکر قدر نبات

4 بعد مرگم به وفا وعده دهی می دهم جان به تمنای وفات

1 ساقیا چند ذکر موت و حیات باده در ده که کل آت آت

2 سیآت من است هستی من حسناتم ازان خلاص و نجات

3 چند جامم بده پی اندر پی اذهب السیئات بالحسنات

4 پیش خم میم به سجده درآر که نمازاست افضل الحرکات

1 زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت رخت آتش زده بر جان زردشت

2 بود روشن ز رخسار و جبینت که تو خورشید و ماهی پشت بر پشت

3 به وصف زلف تو کرده دبیران سیاهی و قلم زانگشت و انگشت

4 به افسون باز نتوان رستن از عشق نشاید مشعل صبح از نفس کشت

1 یا انیس القلوب فی الخلوات بک تأوی الوحوش فی الفلوات

2 تا نگردد رخ تو قره عین لا تقر العیون فی الصلوات

3 می هر نشئه نشوه ای دارد نشوة العشق اطیب النشوات

4 بار عشق تو پشت ما خم کرد لا مرور الشهور والسنوات

1 ما رند و عاشقیم و نظرباز و می پرست بر ما حرام جز می و معشوق هر چه هست

2 زاهد کشید بر صف خمهای باده سنگ یا رب مباد بر صف این پردلان شکست

3 در انتظار روی تو بودم نشسته دوش تا وقت صبح آیینه جام می به دست

4 پنداشتم که لمعه نور جمال توست از هر طرف ستاره درخشید و برق جست

1 گنج جمالی و کاینات خرابت شاهد غیبی و آب و خاک نقابت

2 مست تو بودم هنوز مبدع فطرت دست فراغت نشسته از گل و آبت

3 جان و دلم تازه شد ز وعده وصلت خاصیت آب یافتم ز سرابت

4 نازکنان شب خیال تو به من آمد گفتمش ای جان فدای ناز و عتابت

1 پیش ازان دم که قلم نقش کند حرف نخست داشت طفل دل من لوح وفای تو درست

2 کار بر خسته دلان همچو قبا تنگ مگیر گرچه بر قامت تو خلعت حسن آمده چست

3 اشک خود را ز نظر غرقه به خون می رانم که چرا چشم من از خاک کف پای تو شست

4 چند گویی که چو وصلم نشود یافت مجوی تا مرا تاب و توان هست تو را خواهم جست

1 گدای کوی خرابات پل برهنه چراست اگر نه کفش زده فقر او به فرق غناست

2 به پشت پای زده راحت دو عالم را ازان چه باک که خارش خلیده در کف پاست

3 اگر نه شکر تک و پوی راه فقر کند شکاف پاشنه او دهان گشاده چراست

4 نشان گمشدگان می دهد به راه نجات نشان پاش که بر خاک راه مانده به جاست

آثار جامی

50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی