ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب از جامی غزل 48
1. ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب
نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب
1. ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب
نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب
1. فی ایمن الزمان اتی احسن الکتاب
اعنی مثال عاطفت شاه کامیاب
1. گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب
زهی محال که دندان کنم چو سین زان سیب
1. عن وصفک ضاقت العبارات
فی ذاتک طاحت الاشارات
1. ای دو گیسوت شب قدر و برات
جان فدا کرده برات اهل نجات
1. ساقیا چند ذکر موت و حیات
باده در ده که کل آت آت
1. زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت
رخت آتش زده بر جان زردشت
1. یا انیس القلوب فی الخلوات
بک تأوی الوحوش فی الفلوات
1. ما رند و عاشقیم و نظرباز و می پرست
بر ما حرام جز می و معشوق هر چه هست
1. گنج جمالی و کاینات خرابت
شاهد غیبی و آب و خاک نقابت
1. پیش ازان دم که قلم نقش کند حرف نخست
داشت طفل دل من لوح وفای تو درست
1. گدای کوی خرابات پل برهنه چراست
اگر نه کفش زده فقر او به فرق غناست