آثار جامی

صفحه 5 از 50
50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار

واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 نکرده قید غزالی گره گشایی ما گره ز دل نگشاید غزلسرایی ما

2 فروغ بزم سخن زآتش دل است آری ز آشنایی عشق است روشنایی ما

3 صدای صوت مغنی عجب بلند افتاد به هرزه پست نشد صیت پارسایی ما

4 گدایی ره فقر است کار ما همه عمر بس است دست تهی حاصل گدایی ما

1 غم نیست کافتد از تن فرسوده سر جدا غم زان بود که ماند ازین خاک در جدا

2 سر بر ندارم از خط حکم تو چون قلم گر بند بند من کنی از یکدگر جدا

3 از آب دیده گونه رخسار من نگشت زردی به شست و شوی نگردد ز زر جدا

4 این اشک سرخ نیست که می آیدم ز چشم خونابه ایست گشته ز ریش جگر جدا

1 کجاست منزلت ای گنج دیریاب کجا کجا نشان تو یابم درین خراب کجا

2 نهان چو آب حیاتی درین سرای فریب کجا وصال تو جویم درین سراب کجا

3 لبت به کام رقیبان چگونه آتش شوق نشیند از دلم آتش کجا و آب کجا

4 به گفت و گوی تو مستغنیم ز نامه و پیک خطاب دوست کجا قاصد و کتاب کجا

1 خوش آن منزل که ماهی باشد آنجا ز خیل حسن شاهی باشد آنجا

2 قبا گرددهزاران خرقه هر جای که چون تو کج کلاهی باشد آنجا

3 به باغ ار بگذری سرو خرامان کم از شاخ گیاهی باشد آنجا

4 برآن لب چون کند دل دعوی خون زهر چشمم گواهی باشدآنجا

1 مرا هر لحظه زخمی بر دل از پیکان او بادا اگر جانم رود گو رو بقای جان او بادا

2 اگر فرمان دهد خطش به خونریز وفاداران چو خامه جمله را سربر خط فرمان او بادا

3 چو شب بر آستانش سر نهم ذوق غلامی را به گردن طوقم از دم سگ دربان او بادا

4 به دامانش نشاید کرد کار خون فشان چشمم به جاروب مژه فراشی میدان او بادا

1 ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب چه بود جمع کتب چون نکرد رفع حجب

2 چو هست هر ورقی زان کتب حجاب دگر به چشم ما حجب تو به توست آن نه کتب

3 به مصر عشق و محبت کجا عزیز شوی نرسته یوسف جان تو از غیابه جب

4 جمال عشق نهان است زیر پرده غیب و ما سواه علی وجه الجمیل نقب

1 بود پاک از رنگها بی شیشه نور آفتاب چون به رنگ شیشه ظاهر گشت شد برخود حجاب

2 گر نه رنگ شیشه ها گردد حجاب نور او سطوت اشراق آن را مشکل آرد دیده تاب

3 شد حجاب آیینه نور جمال محتجب ان هذا عند اصحاب الحجی شی ء عجاب

4 عارفان را طور هستی پاره گشتی چون کلیم گر نبودی بر جمال ظاهر از مظهر نقاب

1 بده به رسم صبوح ای حریف جام شراب که شیخ واقعه بین را گذشت عمر به خواب

2 ازان شراب که چون دیده را کند روشن وجود کون نماید چنانکه هست سراب

3 ازان شراب که از جوش اگر فرود آید قباب چرخ شود مضمحل در او چو حباب

4 ازان شراب که هر جا بود ز نشوه آن هزار عاشق عارف هزار مست خراب

1 ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب

2 در کوه جام لاله پر از شبنم سحر در دشت فرش سبزه تر از رشحه سحاب

3 وقت است اگر پیاده به صحرا برون رویم دست از عنان ندیده عنا، پای از رکاب

4 همره بریم رغم سفیهان شهر را ز اسباب عیش هر چه شمارد خرد صواب

1 فی ایمن الزمان اتی احسن الکتاب اعنی مثال عاطفت شاه کامیاب

2 یعقوب بن حسن که به امید بزم اوست گردان مدام ساغر زرین آفتاب

3 با طوق طاعتش سرگردنکشان خوش است لازال طوق طاعته مالک الرقاب

4 مدحش همین بس است که شست آب تیغ او از صفحه زمانه رقمهای ناصواب

آثار جامی

50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی