آثار جامی

صفحه 7 از 30
30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار

خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 خوشا بادی که ره سوی تو گیرد چو بر تو بگذرد بوی تو گیرد

2 چو با روی تو گل گردد معارض بنفشه جانب روی توگیرد

3 فتد صد رخنه ام در قبله جان به هر چینی که ابروی تو گیرد

4 دلم سرحلقه عشاق گردد چو جا در حلقه موی تو گیرد

1 هر شیشه می با تو چو در محفلم افتد بینم لبت آن شیشه ز طاق دلم افتد

2 خواهم سر خود را به سر راه تو منزل باشد که تو را راه به سرمنزلم افتد

3 چون تیغ به قتلم کشی آن دم دیت من این بس که نگاهی به رخ قاتلم افتد

4 ای وقت صبا خوش که به یکدم بگشاید گر در شکن زلف تو صد مشکلم افتد

1 عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را

2 آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را

3 دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه با ناله بدل کرد نوای طربم را

4 دارم به تو روی از همه زان دم که نهادند در قبضه عشق تو زمام طلبم را

1 از دو چشم تو مست بسیار است وز لبت می پرست بسیار است

2 همچو از عشق توبه ما را طره ات را شکست بسیار است

3 کم بود چون دو ساعدت هرچند دست بالای دست بسیار است

4 غمزه ات را به قتل خسته دلان تیر رفته ز شست بسیار است

1 رخنه ز غم در دل خراب درآمد بر مژه زان رخنه خون ناب درآمد

2 چهره چه مالم به خاک در نظر آن رو خاست تیمم گهی که آب درآمد

3 باد بریده زبان من که ز ناله نرگس بیمار او ز خواب درآمد

4 صلح کنان رفت تا چه قصه رقیبش گفت که باز از در عقاب درآمد

1 چو رند خط به حریفان دردخواره نویسد به درد تیره خم بر سفال پاره نویسد

2 گرفت روی تو ملک جهان وز خط مشکین خراج بر مه و خور باج بر ستاره نویسد

3 دقیقه های فرو رفته از صحیفه حسنت عذار تو به خط سبز برکناره نویسد

4 به قصد آنکه بماند همیشه قصه شیرین به تیشه کوهکن آن را به سنگ خاره نویسد

1 زهی از دو رخ شاه دنیا و دین به مهر کتف خاتم المرسلین

2 ز خاتم سیمان ازان ملک یافت که نام تواش بود نقش نگین

3 یسار است دنیا یمین آخرت به زیر نگینت یسار و یمین

4 چو طوبی به نعلین تو سود سر رسیده سر او به عرش برین

1 آمد نسیم و رایحه مشکبار داد مرغان باغ را خبر نوبهار داد

2 در روضه امید نهالی که رسته بود بالا کشید و میوه مقصود بار داد

3 کوته کنم حدیث، گرانمایه قاصدی از ره رسید و مژده اقبال یار داد

4 صوفی به شکر مژده او بزم عیش ساخت تسبیح و خرقه را به می خوشگوار داد

1 تا کرد جا به گوشم آوازه جمالت خلوتسرای دل شد جولانگه خیالت

2 در هجر تو بمردم نشنیده بوی وصلت در دام تو فتادم نادیده زلف و خالت

3 تو شاه ملک حسنی من تنگدل گدایی در خاطرم نگنجد اندیشه وصالت

4 شرح ملامت خویش از هجر تو چه گویم ترسم که طبع نازک گیرد ازان ملالت

1 گهی که از درم آن ترک شوخ شنگ درآید کمند دولتم از زلف او به چنگ درآید

2 اگر نه طعنه بیرونیان کند به دلش جا چرا به صلح چو بیرون رود به جنگ درآید

3 فتادم از دل سختش بلا رسید ز هر سو مباد خسته دلی را که پا به سنگ درآید

4 خدنگ او به کمان جفت و من ستاده که تا کی به سینه راحتم از زخم آن خدنگ درآید

آثار جامی

30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی