آثار جامی

صفحه 7 از 30
30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار

خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 آن غمزه زن چو گرد گلستان برآمده ست از شاخ گل نه غنچه که پیکان برآمده ست

2 بر هر گل زمین که گذشته ست خنده ناک از نوک خارها گل خندان برآمده ست

3 هرجا نهاده طره ژولیده بر عذار پهلوی لاله سنبل و ریحان برآمده ست

4 در هر چمن که سایه فکنده ست قامتش برجای سایه سرو خرامان برآمده ست

1 داد از تو که هیچت روش داد نمانده ست فریاد که پیشت سر فریاد نمانده ست

2 در زمره عشقت دل آسوده نبینم در کشور ظالم ده آباد نمانده ست

3 تا قاعده عشق تو شد بنده گرفتن در دایره دهر یک آزاد نمانده ست

4 در بادیه عشق تو آن کعبه روم من کش لنگ شده راحله و زاد نمانده ست

1 رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست در ازل بسته ست با پیمانه پیمانی درست

2 در لباس شیشه تا می جلوه گر شد کم گذاشت خلعت تقوا و توبه بر مسلمانی درست

3 گر دهد لب نوجوانی می ندانم چون گزم پیریم چون در دهان نگذاشت دندانی درست

4 دامنم چاک از تو چون چینم گل از گلزار عیش چیدن گل نیست آسان جز به دامانی درست

1 نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست ولی چه سود که آن مه در ابر پیدا نیست

2 چگونه بر در او جا کنم که چندان سر فتاده بر سر کویش که پای را جا نیست

3 ز گشت باغ چه حاصل بجز غم آن دل را که از مشاهده دوست در تماشا نیست

4 به باغ گو گذری کن که نیست هیچ نهال که بهر خدمت قدش ستاده بر پا نیست

1 راهت از دیده رفتنم هوس است سر به راه تو خفتنم هوس است

2 هر شبی بر خیال مقدم تو خانه دیده رفتنم هوس است

3 نیست سر دلم بجز هوست لیکن این سر نهفتنم هوس است

4 خواهمت از لطیفه لب خندان لعل سیراب سفتنم هوس است

1 ای خوش آن عاشق که با یار خود است زنده از دیدار دلدار خود است

2 خرم آن بلبل که با گلبانگ شوق کرده جا برطرف گلزار خود است

3 می طپد نالان دل من گوییا در سماع از ناله زار خود است

4 برندارد یار ما ز آیینه چشم همچو ما مشتاق دیدار خود است

1 خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است شراب صاف عقیقین در آبگینه خوش است

2 بده به مهر دلم کاسه ای که باده صاف ز دست ساقی صافی ز زنگ کینه خوش است

3 بود خزینه گوهر ز وصف تو دهنم ز خاتم لب تو مهر بر خزینه خوش است

4 من و جلاجل دف رغم آن که در گوشش گه شمار صدای زر دفینه خوش است

1 چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست دل شکسته عشاق در هوای تو بست

2 پی عبادت صاحبدلان دوصد محراب به جلوه گاه بتان نعل بادپای تو بست

3 تنت ز بستن بند قبا گرفت آزار کدام سنگدل آن بند بر قبای تو بست

4 بشستم از نم مژگان روان چو کلک خیال به لوح خاطر من صورتی به جای تو بست

1 منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است گواه صدق درین دعوی اشک و آه من است

2 حریم دیر مغان را گرفته خانقهم خم شراب کهن پیر خانقاه من است

3 گرم ز مهر تو مانع نگشت موی سفید عذار تو به خط سبز عذرخواه من است

4 خوش آنکه سرخوشت از دور دیدم و گفتم اگر غلط نکنم سرو کج کلاه من است

1 طالب علم نظر شو خود جز این تحصیل چیست حاصل تحصیل دیگر غیر قال و قیل چیست

2 چندراه کعبه پیمودن درآ درمیکده جام مالامال گیر این گام میلامیل چیست

3 مجلس دردی کشان بی نقل ماند ای محتسب صوفی دریوزه گر را بین که در زنبیل چیست

4 بانگ پرواز کبوتر کاورد نامه ز تو گوش عاشق را جز آواز پر جبریل چیست

آثار جامی

30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی