1 آن غمزه زن چو گرد گلستان برآمده ست از شاخ گل نه غنچه که پیکان برآمده ست
2 بر هر گل زمین که گذشته ست خنده ناک از نوک خارها گل خندان برآمده ست
3 هرجا نهاده طره ژولیده بر عذار پهلوی لاله سنبل و ریحان برآمده ست
4 در هر چمن که سایه فکنده ست قامتش برجای سایه سرو خرامان برآمده ست
1 داد از تو که هیچت روش داد نمانده ست فریاد که پیشت سر فریاد نمانده ست
2 در زمره عشقت دل آسوده نبینم در کشور ظالم ده آباد نمانده ست
3 تا قاعده عشق تو شد بنده گرفتن در دایره دهر یک آزاد نمانده ست
4 در بادیه عشق تو آن کعبه روم من کش لنگ شده راحله و زاد نمانده ست
1 رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست در ازل بسته ست با پیمانه پیمانی درست
2 در لباس شیشه تا می جلوه گر شد کم گذاشت خلعت تقوا و توبه بر مسلمانی درست
3 گر دهد لب نوجوانی می ندانم چون گزم پیریم چون در دهان نگذاشت دندانی درست
4 دامنم چاک از تو چون چینم گل از گلزار عیش چیدن گل نیست آسان جز به دامانی درست
1 نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست ولی چه سود که آن مه در ابر پیدا نیست
2 چگونه بر در او جا کنم که چندان سر فتاده بر سر کویش که پای را جا نیست
3 ز گشت باغ چه حاصل بجز غم آن دل را که از مشاهده دوست در تماشا نیست
4 به باغ گو گذری کن که نیست هیچ نهال که بهر خدمت قدش ستاده بر پا نیست
1 راهت از دیده رفتنم هوس است سر به راه تو خفتنم هوس است
2 هر شبی بر خیال مقدم تو خانه دیده رفتنم هوس است
3 نیست سر دلم بجز هوست لیکن این سر نهفتنم هوس است
4 خواهمت از لطیفه لب خندان لعل سیراب سفتنم هوس است
1 ای خوش آن عاشق که با یار خود است زنده از دیدار دلدار خود است
2 خرم آن بلبل که با گلبانگ شوق کرده جا برطرف گلزار خود است
3 می طپد نالان دل من گوییا در سماع از ناله زار خود است
4 برندارد یار ما ز آیینه چشم همچو ما مشتاق دیدار خود است
1 خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است شراب صاف عقیقین در آبگینه خوش است
2 بده به مهر دلم کاسه ای که باده صاف ز دست ساقی صافی ز زنگ کینه خوش است
3 بود خزینه گوهر ز وصف تو دهنم ز خاتم لب تو مهر بر خزینه خوش است
4 من و جلاجل دف رغم آن که در گوشش گه شمار صدای زر دفینه خوش است
1 چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست دل شکسته عشاق در هوای تو بست
2 پی عبادت صاحبدلان دوصد محراب به جلوه گاه بتان نعل بادپای تو بست
3 تنت ز بستن بند قبا گرفت آزار کدام سنگدل آن بند بر قبای تو بست
4 بشستم از نم مژگان روان چو کلک خیال به لوح خاطر من صورتی به جای تو بست
1 منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است گواه صدق درین دعوی اشک و آه من است
2 حریم دیر مغان را گرفته خانقهم خم شراب کهن پیر خانقاه من است
3 گرم ز مهر تو مانع نگشت موی سفید عذار تو به خط سبز عذرخواه من است
4 خوش آنکه سرخوشت از دور دیدم و گفتم اگر غلط نکنم سرو کج کلاه من است
1 طالب علم نظر شو خود جز این تحصیل چیست حاصل تحصیل دیگر غیر قال و قیل چیست
2 چندراه کعبه پیمودن درآ درمیکده جام مالامال گیر این گام میلامیل چیست
3 مجلس دردی کشان بی نقل ماند ای محتسب صوفی دریوزه گر را بین که در زنبیل چیست
4 بانگ پرواز کبوتر کاورد نامه ز تو گوش عاشق را جز آواز پر جبریل چیست