آثار جامی

صفحه 4 از 30
30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار

خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 چو عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت چه فرق از حرم کعبه تا حریم کنشت

2 بر این صحیفه مکش خط اعتراض که نیست بجز نگاشته یک قلم چه خوب و چه زشت

3 ز پیر میکده جو وقت خوش که نتوان یافت جز از روایح انفاس او نسیم بهشت

4 پی بهشت ز می توبه کی کنم که بس است بهشت من سر کوی بتان حور سرشت

1 بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ مشکین طناب بر ورق یاسمن مپیچ

2 زخمم زدی هزار ز یک نکته، ای رقیب مانند مار این همه بر خویشتن مپیچ

3 بر تن شهید عشق تو را خونْ لباس بس چون مردهٔ فسرده‌اش اندر کفن مپیچ

4 خواهم که سر نهی به کنارم به وقت خواب امشب، خدای را، که سر از حکم من مپیچ

1 جهد مل کن که باز عهد گل است عهد گل را قرینه جهد مل است

2 سایه بر هر خسی کی اندازد سنبل تو که سایه بان گل است

3 جان صدپاره ام کند به تو میل میل اجزا بلی به سوی کل است

4 هندوی عقل را به طوق بلا حلقه زلف تونهاده غل است

1 نظاره جمال تو بیهوشی آورد وز یاد هر که جز تو فراموشی آورد

2 در دل شکست ناوک آهم چه حاجت است کز خط رخ تو رسم زره پوشی آورد

3 نبود بغیر عشق هنر چون کشی نقاب بس بی هنر که رو به هنرکوشی آورد

4 چون جام گیرد از لب تو کام رشک آن عشاق را به خون جگرنوشی آورد

1 زهی جمال تو خورشید آسمان شهود تویی بدیع ترین نقش کارگاه وجود

2 به شرح سر جمالت بود ترانه چنگ ز شوق بزم وصالت بود ترنم عود

3 چه کار آمدنی من اگر نبودی تو غرض ز بودن من دیدن جمال تو بود

4 همیشه کلک حقایق نگار در کف توست به آن کلیدگشایی در خزانه جود

1 منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است گواه صدق درین دعوی اشک و آه من است

2 حریم دیر مغان را گرفته خانقهم خم شراب کهن پیر خانقاه من است

3 گرم ز مهر تو مانع نگشت موی سفید عذار تو به خط سبز عذرخواه من است

4 خوش آنکه سرخوشت از دور دیدم و گفتم اگر غلط نکنم سرو کج کلاه من است

1 لبت دل دزد و من از وی شکر دزد کم افتاده ست ازینسان دزد بر دزد

2 ز چشمم شست چشمت سرمه خواب به عیاری برد کحل از بصر دزد

3 تنت را بنگرم دزدیده زانسان که بر سیم کسان دوزد نظر دزد

4 اگر دزدیده ات بینم مکن عیب که دزدی را نداند جز هنر دزد

1 خط تو خضر را به سیه پوشی آورد لعلت مسیح را به قدح نوشی آورد

2 هستم همه خطا را چه کنم گرنه لطف تو آیین عفو و رسم خطاپوشی آورد

3 ترسم چنین که شیفته دشمنان شدی کز یاد دوستانت فراموشی آورد

4 قصد هلاک اهل وفا چون کند قضا روی دلت به راه جفا کوشی آورد

1 خوبرویان جهان رسم وفا نشناسند قدر یاری و وفاداری ما نشناسند

2 جز ره عشق بتان راه دگر می جویند اهل تقلید که راهی به خدا نشناسند

3 پای تا سر همه دردند اسیران تو لیک چاره درد ندانند و دوا نشناسند

4 قاصدی محرم اسرار سراپرده تو جز نسیم سحر و باد صبا نشناسند

1 چو در طریق ارادت نگار ما دودل است به هر کجا رود از کوی یکدلان بحل است

2 ز چین به لوح جبینش هزار نقش خطاست چه سود ازانکه رخش رشک صورت چگل است

3 ز لطف و قهر وی آسودگی نیابد کس مزاج او چو نه در طور حسن معتدل است

4 به تیغ فرقت ازو به که بگسلم پیوند به زلف او رگ جانم اگرچه متصل است

آثار جامی

30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی