آثار جامی

صفحه 22 از 30
30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار

خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 بیا ساقی بیار آن باده پاک بشو حرف مرا زین تخته خاک

2 که بند پای گشته حرف هستی نشاید رفت ازین راه خطرناک

3 بود آسان نما ادراک مقصود ولی مشکل بود ادراک ادراک

4 همی بینی ولیکن دید خود را نبینی این نه بیناییست ماناک

1 مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک شبی و روزی در تیرگی به هم نزدیک

2 شب فراق تو از حد گذشت کی باشد که آید این شب محنت به صبحدم نزدیک

3 برست ز آفت امساک زهد هر که نشست ز خم باده به سرچشمه کرم نزدیک

4 مناز گو شه دوران به جام جم که بود سفال میکده ما به جام جم نزدیک

1 شکر آمد ز خنده تو به تنگ کوزه خود نبات زد بر سنگ

2 روی تو پر صفا ز اشک من است گرچه از نم برآرد آینه زنگ

3 صلح تو بیگناه خونریزیست بر سر صلح تو کسان را جنگ

4 نام خود را رقیب عاشق کرد هست ازین نام عاشقان را ننگ

1 از در بسته و دیوار بلند تو به تنگ آمده با در و دیوارم ازین غصه به جنگ

2 گفته ای شب در ما چند زنی این نه درست از دل سخت تو بر سینه همی کوبم سنگ

3 تا به گوش تو رسد ناله من می خواهم که به بزم تو کنم از رگ جان رشته چنگ

4 داده ام دل به تو از صورت مژگان تو پر بسته ام بر کمرت ترکشی از تیر خدنگ

1 هرکس آرد دامن صلحت به چنگ بر سر اینست ما را با تو جنگ

2 صحبت تنگ تو با بیگانگان آشنایان را همی آرد به تنگ

3 محنت هجر تو پاید سالها دولت وصل تو باشد بی درنگ

4 مهر خطت را هنر داند دلم گرچه باشد عیب بر آیینه زنگ

1 مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل ابرو و خال سیاه تو هلال است و بلال

2 صورت بینی سیمین تو انگشت نبی ست که رخت گشته دو نیم است ازو ماه مثال

3 طرف رویت به خط سبز بود لوح کلیم که بر او کرده یدالله رقم آیات جمال

4 نیست گنجایی مستقبل و ماضی ما را مرکز همت ما نیست بجز نقطه حال

1 بیا که فصل بهار است و محتسب معزول معاشران به فراغت به کار خود مشغول

2 بیا بیا که صفا در پی صفاست همه حریف ساده و می بی غش و قدح مصقول

3 شراب لعل ز جام بلورکش که به هم دو جوهرند یکی منعقد دگر محلول

4 علم به عالم اطلاق زن ز باده لعل مشو چو فلسفیان قید علت و معلول

1 در دهانت شک است و آن دو سه خال گرد لب نقطه هاست بر شک دال

2 قاصرند از مثال قامت تو نخل بندان کارگاه خیال

3 نیست مرغ هوای عشق تو را هیچ چیزی به از فراغت بال

4 بیخودند از جمال طلعت تو ساکنان سرادقات جلال

1 قد بدا الصبح علی اسعد فال و زقی الدیک علی اطیب حال

2 ساقیا می گذرد وقت صبوح قدحی چند بده مالامال

3 رنج مخمور شبانه نرود جز به میهای صبوح از دنبال

4 صبحدم تشنه لبان را می لعل می دهد خاصیت آب زلال

1 ای پای دل ز زلفت در عنبرین سلاسل زین عنبرین سلاسل مشکل خلاصی دل

2 آرد به هوش زنجیر آن را که گشت مجنون زنجیر تو ربوده هوش هزار عاقل

3 هرگز نشد خیالت دور از مقابل جان ما را خیالت آری با جان بود مقابل

4 گلها به وصف رویت رنگین رسایل آمد کرده صبا تک و پو در نشر آن رسایل

آثار جامی

30 اثر از خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی