این کاسه که من بی تو به لب می آرم از جامی رباعی 97
1. این کاسه که من بی تو به لب می آرم
نی از پی شادی و طرب می آرم
...
1. این کاسه که من بی تو به لب می آرم
نی از پی شادی و طرب می آرم
...
1. بنگر به جهان سر الهی پنهان
چون آب حیات در سیاهی پنهان
...
1. یا رب ز دو کون بی نیازم گردان
وز افسر فقر سرفرازم گردان
...
1. یارب همه خلق را به من بدخو کن
وز جمله جهانیان مرا یکسو کن
...
1. یارب دلم از بتان سرکش برهان
وز خط خوش و عارض مهوش برهان
...
1. رخ بنمایی که ماه گردون است این
لب بگشایی که لعل میگون است این
...
1. آمد سحری به خوابم آن قره عین
تابان ز دو زلف او دو رخ کالقمرین
...
1. آن را که زمین کشد درون چون قارون
نی موسیش آورد برون نی هارون
...
1. تاریخ جهان که قصه خرد و کلان
درج است در آن چه شهریاران چه یلان
...
1. خواهی به بهار گیر خواهی به خزان
کس نیست به جز چنار صباغ رزان
...
1. گل نیست ز تو به سرخرویی افزون
لیکن آمد با تو به دعوی بیرون
...
1. هر فصل گلی کز اثر چرخ برین
آید ز زمین گلی برون پرده نشین
...