صلای باده زد پیر خرابات از جامی غزل 96
1. صلای باده زد پیر خرابات
بیا ساقی که فی التاخیر آفات
...
1. صلای باده زد پیر خرابات
بیا ساقی که فی التاخیر آفات
...
1. ای درت کعبه ارباب نجات
قبلتی وجهک فی کل صلات
...
1. بر درت جا کنند اهل نجات
رفع الله قدرهم درجات
...
1. صد خارم از فراق تو در پای دل شکست
وز گلشن وصال تو نامد گلی به دست
...
1. گر آن بی وفا عهد یاری شکست
خدا یار او باد هر جا که هست
...
1. گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست
گفت تا کی گوییم در روی چندین سخت و سست
...
1. پیش ازان روزی که گردون خاک آدم می سرشت
عشق در آب و گلم تخم تمنای تو کشت
...
1. گر بود در خاک پیشم رویم از کوی تو خشت
به که باشد روزنی بر جای آن خشت از بهشت
...
1. عشقت که بود کعبه ارباب سلامت
ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت
...
1. بحمدالله که بازم دیده روشن شد به دیدارت
گرفتم قوت جان از حقه لعل شکربارت
...
1. چشم بگشادم پس از هجران به ابروی خوشت
ماه عید وصل نو کردم به روی مهوشت
...
1. در کنج غم نشستم خورسند باخیالت
خوشوقت آن که بیند هر ساعتی جمالت
...