آثار جامی

صفحه 10 از 103
103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار

فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب هیچ کس نیست چو من مشتکی از دست رقیب

2 گر نهد دست به نبض من محرور زند شعله چون شمع ز تاب تبم انگشت طبیب

3 هر که را عشق تو آداب خرد بر هم زد نیست ممکن که مودب شود از پند ادیب

4 روز آدینه به مقصوره درآ تا خواند خطبه سلطنت حسن به نام تو خطیب

1 دردمندم عاجزم بیمار و تنها و غریب حال خود مشروح گفتم وقت لطف است ای طبیب

2 هر شفا در حقه غیب است و آن در دست توست حقه بگشا و کرامت کن شفایی عن قریب

3 جوشش دریای فضلت نیک و بد را شامل است گرچه از بد بدترم حاشا که مانم بی نصیب

4 عاشق بیمار را وصل حبیب آمد علاج زآستانت چون روم چون هم طبیبی هم حبیب

1 دلا به طرف چمن جام خوشگوار طلب حریف سرو قد و یار گل عذار طلب

2 طفیل صحبت یار است نقل و باده و جام چو برگ عیش بسازی نخست یار طلب

3 ز موج حادثه کز اوج آسمان بگذشت به کشتی می گلگون ره کنار طلب

4 سخن ز صفوت صوفی و زهد زاهد چند صفای مشرب رندان درد خوار طلب

1 ای در هوای مهر تو ذرات کاینات واقف نه از کماهی ذات تو هیچ ذات

2 شد چشم عقل خیره چو در مبداء ازل حسنت نمود جلوه در آیینه صفات

3 هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر گر پرتو جمال تو افتد به سومنات

4 هر جا که تافت پرتو انوار عزتت عزی ندید عزی و قدری نیافت لات

1 ای آفتاب روی تو عکس فروغ ذات ظاهر ز زلف و خال و خطت کثرت صفات

2 زیر نقاب جعد مسلسل رخ تو کرد شرح بطون ذات و ظهور تعینات

3 چشمت به عشوه لب به شکرخنده می کند تفسیر آیه خلق الموت و الحیات

4 زان تیغ غمزه می برم از جان و دل امید درویش را چه چاره ز قطع تعلقات

1 ای صفات تو نهان در تتق وحدت ذات جلوه گر ذات تو از پرده اسما و صفات

2 ما گرفتار جهت از تو نشان چون یابیم ای سراپرده اجلال تو بیرون ز جهات

3 از ندای تو درافتاد صدایی به حرم خاست صد نعره لبیک ز اهل عرفات

4 مشرب زهد کجا چاشنی عشق کجا آن یکی ملح اجاج آمد و این عذب فرات

1 صلای باده زد پیر خرابات بیا ساقی که فی التاخیر آفات

2 من و مستی و ذوق می پرستی چه کار آید مرا کشف و کرامات

3 می و نقل است ورد من شب و روز بنامیزد زهی اوراد و اوقات

4 سلوک راه عشق از خود رهایی ست نه قطع منزل و طی مقامات

1 ای درت کعبه ارباب نجات قبلتی وجهک فی کل صلات

2 بر سر کوی تو ناکرده وقوف حاجیان را چه وقوف از عرفات

3 رفته آوازه قند تو به مصر کوزه خود زده بر سنگ نبات

4 غم عشاق تو آخر نشود انزل الله علیهم برکات

1 بر درت جا کنند اهل نجات رفع الله قدرهم درجات

2 گر تو خواهی زکات خوبی داد ما فقیریم و مستحق زکات

3 هر که دارد وقوف ازین سر کوی لا یرید الوقوف بالعرفات

4 تا تو شویی ز می لب چو شکر آب شد قند و کوزه گشت نبات

1 صد خارم از فراق تو در پای دل شکست وز گلشن وصال تو نامد گلی به دست

2 پرواز گاه مرغ دلم شاخ سدره بود از شوق دانه تو درین دامگه نشست

3 هر کس که هست جرعه کش جام لعل توست گر شیخ پارساست و گر رند می پرست

4 ز اوراق فضل و دفتر دانش دلم گرفت خواهم نهاد رهن می ناب هر چه هست

آثار جامی

103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی