آثار جامی

صفحه 12 از 103
103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار

فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت

2 جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من تشریف ده که جای کنم چشم روشنت

3 دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد دردا که نیست یک سر مو رحم بر منت

4 آهسته ران که می زند آتش به جان من هر شعله ای که می جهد از نعل توسنت

1 بوی جان یافتم ز پیرهنت گویی از جان سرشته شد بدنت

2 آه اگر نازنین تنت بینم من که مردم ز بوی پیرهنت

3 برگ گل گر چه نازک است و لطیف در لطافت نمی رسد به تنت

4 میوه های بهشت اگر چه خوش است از همه به گرفته ام ذقنت

1 پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت موی سفید کردم جاروب آستانت

2 ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان مشکین کمان کشیده من چون کشم کمانت

3 کم زن گره میان را بر قصد من که ترسم تاب گره نیارد از نازکی میانت

4 لعل تو جان و من هم دارم رمیده جانی بنشین دمی که بادا جانم فدای جانت

1 تو حور جنتی اما ز چشم فتانت ز بس که خاست بلا عذر خواست رضوانت

2 سحر به باغ گذشتی گشاد غنچه دهان که بوسه ای برباید ز لعل خندانت

3 چو دست طوق تو سازم ز ضعف نشناسند که هست بازوی من یا زه گریبانت

4 شد آفریده لبت زان زلال آب حیات که بر لب آمده است از چه زنخدانت

1 ای واضح و الضحی جبینت واللیل نقاب عنبرینت

2 طاها ورقی ز داستانت یاسین علمی بر آستینت

3 جنت اثری ز فیض مهرت دوزخ شرری ز تف کینت

4 اسرار وجود را کماهی دیده نظر خدای بینت

1 صد شاخ گل تازه نشاندم به هوایت بازآ که یکی زان همه ننشست به جایت

2 بی نکهت پیراهن تو خرقه زدم چاک ای غنچه خندان بگشا بند قبایت

3 مرغی ز دلم گر ز پس مرگ بسازند جایی نپرد جز به در و بام سرایت

4 سایم به ته کفش تو رخ بهر تسلی چون دسترسم نیست که بوسم کف پایت

1 مرا چو قبله نگردد به عیدگه رویت ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت

2 تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت

3 اگر چه نیست درین عید رسم مه دیدن نمی رود ز ضمیرم خیال ابرویت

4 گذشتم از هوس کعبه و طواف حرم همین بس است مرا حج که بگذرم سویت

1 قربان شدن به تیغ جفای تو عید ماست جان می دهیم بهر چنین عید عمرهاست

2 آن را که دید شکل خوشت بامداد عید پروای عید و ذوق تماشای او کجاست

3 صد جان فدای قد تو کز جویبار حسن هرگز یکی نهال بدین نازکی نخاست

4 در دیده خاک پای تو گر زانکه هست حیف بر ما مگیر کین گنه از جانب صباست

1 لاله قدح باده و گل شاهد رعناست گلبانگ زنان مرغ چمن مطرب گویاست

2 بخرام سوی باغ که شادی و طرب را بی سعی تو و من همه اسباب مهیاست

3 تا گل تتق غنچه ز رخسار گشاده ست نرگس همه تن چشم شده بهر تماشاست

4 سبزه کشد از سوزن زنگار گرفته خاری که شکسته ز دی اندر جگر ماست

1 عاشق تو شهید تیغ بلاست سرکوی تو روضة الشهداست

2 جان پاکان نثار مقدم توست در رهت جان پاک خاک بهاست

3 هست از نیست گفت و گوی محال آن دهان هست لیک نیست نماست

4 به میانت که سر غیب آمد نیست دانا کسی خدا داناست

آثار جامی

103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی