1 ای با تو ز گل فراغ ما را گل بی تو به سینه داغ ما را
2 در باغ گل از تو می برد بوی بوی تو برد به باغ ما را
3 دارد شب هجر شعله آه در عشق تو بر چراغ ما را
4 گنجی و ز مفلسی خیالت جا ساخته در دماغ ما را
1 بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را وز سینه برون بر غم دیرینه ما را
2 چون ناوک دلدوز تو راحت نرساند هر مرهم راحت که رسد سینه ما را
3 ماییم و دل صاف چو آیینه چه داری محروم ز عکس رخت آیینه ما را
4 تو شاهی و ما عور و گداییم چه نسبت با اطلس زربفت تو پشمینه ما را
1 ای در ابرو گره افکنده چه حال است تو را گویی از صحبت احباب ملال است تو را
2 موجب حسن تو تنها نه خط و خال فتاد عشق ما نیز ز اسباب جمال است تو را
3 تشنگان را به دمی آب تفقد می کن ای که منزل به لب آب زلال است تو را
4 بر دل از غصه مرا رنج و ملالی ست عظیم تا به هر سفله سر غنج و دلال است تو را
1 با اسیران نظری نیست تو را بر غریبان گذری نیست تو را
2 چون نیاری دگرم پیش نظر گر نظر با دگری نیست تو را
3 قول دشمن مشنو در حق من که ز من دوست تری نیست تو را
4 سرم از خاک درت دور مکن گر ز من درد سری نیست تو را
1 گر چه هر روزی ز صد ره کم نمی بینم تو را خون همی گریم اگر یک دم نمی بینم تو را
2 هر بنا محکم ز سنگ است ای دلت چون سنگ سخت چون بنای دوستی محکم نمی بینم تو را
3 عشق شد در دل مقیم ای عقل درد سر ببر کاندرین خلوتسرا محرم نمی بینم تو را
4 بهر قتل عاشقان می دیدمت زین بیش غم چون به بخت ما رسید آن هم نمی بینم تو را
1 آن که از حلقه زرگوش گران است او را چه غم از ناله خونین جگران است او را
2 گو کله برشکن از ناز که در مسند حسن منصب شاهی زرین کمران است او را
3 دیده دریاست مرا زان گهر پاک که جای صدف سینه صاحبنظران است او را
4 شد مرا حال دگر از غم آن شوخ ولی نظر لطف به حال دگران است او را
1 کیست آن مه که درآمد ز در خلوت ما که شد از عکس رخش نور همه ظلمت ما
2 آفتابی ست درخشنده که از طلعت او رفت بر چرخ برین کوکبه دولت ما
3 می سرشتیم گل محنت از آب مژه شکر که برآمد گل راحت ز گل محنت ما
4 جان ز کف رفت چه سازیم نثار قدمش گر پس از مرگ خرامد به سر تربت ما
1 ساقی به جدل حل نشود مسئله ما می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
2 در راه طلب بادیه کعبه چه باشد صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
3 این هرزه درایان همه در راه درآیند گر بانگ درایی رسد از قافله ما
4 پشمینه سیاه از سبب زلف تو کردیم در خرقه به زلف تو رسد سلسله ما
1 ای مهر تو از صبح ازل هم نفس ما کوتاه ز دامان تو دست هوس ما
2 ما قافله کعبه عشقیم که رفته ست سرتاسر آفاق صدای جرس ما
3 آن بلبل مستیم که دور از گل رویت این گلشن نیلوفری آمد قفس ما
4 از دود دل ما حذر ای شعله شوقت آتش زده در خرمن خاشاک و خس ما
1 کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
2 روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
3 چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا خودفروشی را رواجی نیست در بازار ما
4 می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما