ای با تو ز گل فراغ ما را از جامی غزل 60
1. ای با تو ز گل فراغ ما را
گل بی تو به سینه داغ ما را
...
1. ای با تو ز گل فراغ ما را
گل بی تو به سینه داغ ما را
...
1. بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را
وز سینه برون بر غم دیرینه ما را
...
1. ای در ابرو گره افکنده چه حال است تو را
گویی از صحبت احباب ملال است تو را
...
1. با اسیران نظری نیست تو را
بر غریبان گذری نیست تو را
...
1. گر چه هر روزی ز صد ره کم نمی بینم تو را
خون همی گریم اگر یک دم نمی بینم تو را
...
1. آن که از حلقه زرگوش گران است او را
چه غم از ناله خونین جگران است او را
...
1. کیست آن مه که درآمد ز در خلوت ما
که شد از عکس رخش نور همه ظلمت ما
...
1. ساقی به جدل حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
...
1. ای مهر تو از صبح ازل هم نفس ما
کوتاه ز دامان تو دست هوس ما
...
1. کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
...
1. ساقی بیا که دور فلک شد به کام ما
خورشید را فروغ ده از عکس جام ما
...
1. کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما
تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما
...