بی منت کس راست نشد زان قد و بالا از جامی غزل 896
1. بی منت کس راست نشد زان قد و بالا
جز کار من المنة لله تعالی
...
1. بی منت کس راست نشد زان قد و بالا
جز کار من المنة لله تعالی
...
1. عشق جانان نهاد خوان بلا
ای جگرخوارگان صلاست صلا
...
1. ای تو را رخ فتنه و بالا بلا
دیده از تو فتنه بیند یا بلا
...
1. زان تازه خط سبز که بر لب فزودهای
هوش و خرد به تازگی از ما ربودهای
...
1. بازم طفیل خیل سگان نام برده ای
ای من سگ تو گر چه به ناکام برده ای
...
1. حسن خویش از روی خوبان آشکارا کردهای
پس به چشم عاشقان آن را تماشا کردهای
...
1. ای سرو راستین که کُلَهْ کج نهادهای
دی تازه گل که پرده ز عارض گشادهای
...
1. ای کزان آرام جانها مانده تنها زنده ای
زندگی باشد وبال جان تو تا زنده ای
...
1. ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای
با تو یک است عهد من گر تو هزار کرده ای
...
1. جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای
ناسازیی چو بخت من آغاز کرده ای
...
1. رخ برافروخته ای ماه منور شده ای
قد برافراخته ای رشک صنوبر شده ای
...
1. الله الله چه نازنین شدهای
آفت عقل و هوش و دین شدهای
...