آثار جامی

صفحه 73 از 103
103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار

فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم وز منکران گول و مریدان ساده هم

2 مستغنیم به تربیت پیر می فروش زین مرشدان رهزن از ره فتاده هم

3 زان مرشدم چه کار گشاید که توبه ام از روی خوب می دهد و جام باده هم

4 گشتم بسی به مدرسه ها کس نیافتم کو درس عشق افاده کند استفاده هم

1 ما نه آن قومیم کز بار کسی گردن کشیم ور خسی در راه ما خاری نهد دامن کشیم

2 می کشیم از تیر خوبان دردی درد آن چنان کز کف روشن جبینان باده روشن کشیم

3 توسن کین هر که انگیزد به قصد جان ما ما ز مهرش نقد جان زیر سم توسن کشیم

4 هر که خواهد بهر ما دوزد ز محنت خلعتی ریسمان از رشته جانهاش در سوزن کشیم

1 ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته می بینم ولی سررشته امید ازو بگسسته می بینم

2 عنان دل نمی بینم به دست خویشتن زان دم که گرد گل تو را از سنبل تردسته می بینم

3 قدم لام است و بالایت الف زان دوست می دارم بلا را کاندرو لام و الف پیوسته می بینم

4 به سینه زخم تیغت تا فراهم آمد از مرهم در شادی و راحت بر دل و جان بسته می بینم

1 بودم آن روز درین میکده از دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان

2 از خرابات نشینان چه نشان می طلبی بی نشان ناشده زیشان نتوان یافت نشان

3 هر یک از ماهوشان مظهر شان دگرند شان آن شاهد جان جلوه گری از همه شان

4 جان فدایش که به دلجویی ما دلشدگان می رود کوی به کو دامن اجلال کشان

1 می رسد عید و کشته آنم که کند غمزه تو قربانم

2 تیغ از کشتنم دریغ مدار که برآمد درین هوس جانم

3 قتل عشاق را چه حاجت تیغ روی بنما که جان برافشانم

4 هیچ با زندگی نمی ماند بی تو روزی که زنده می مانم

1 چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین مالم ز دورش بینم و روی تظلم بر زمین مالم

2 من و بوسیدن آن ساعد سیمین محال است این گذارد کاشکی تا روی خود بر آستین مالم

3 چو خواهم پای بوسم آن مگس را کز لبش خیزد نشینم پیش روی او و بر لب انگبین مالم

4 دوای درد دل خواهم ازان خاک سم اسپش به دیده گل کنم بر سینه اندوهگین مالم

1 ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار هم بی تو ز اشک لاله گون چهره پر و کنار هم

2 وعده آمدن مده غصه هجر بس مرا بر سر آن فزون مکن محنت انتظار هم

3 تاب نیاورد تنت گر نه پی لباس تو رشته جان بیدلان پود کنند و تار هم

4 گر بود از گرانیم بار دلی سگ تو را بار ببندم از درت بلکه ازین دیار هم

1 من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نهم کاش بتوانم که دیده بر کف آن پا نهم

2 چون سواره بگذری از نعل سم مرکبت هر کجا یابم نشان از شوق رو آنجا نهم

3 داغ بر توسن منه بگذار از بهر خدا تا شکافم سینه وان هم بر دل شیدا نهم

4 رام شو ای آهوی وحشی که نزدیک آمده ست کز غمت دیوانه گردم روی در صحرا نهم

1 به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو کردم جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم

2 شعار کعبه چو دیدم سیاه دست تمنا دراز جانب شعر سیاه موی تو کردم

3 چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم دعای حلقه گیسوی مشکبوی تو کردم

4 نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه روی دل به سوی تو کردم

1 بیا که وصل تو را از خدای می خواهم بیا که گوش بر آواز و چشم بر راهم

2 به مهر روی تو با دیده ستاره فشان نشسته شب همه شب در نظاره ما هم

3 خوش آنکه من به فراقت نهاده باشم دل نوید دولت وصلت دهند ناگاهم

4 گذشت عمر و نیامد به چنگم آن سر زلف ببین درازی امید و عمر کوتاهم

آثار جامی

103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی