1 نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم در دلم ساخت مقام از که مقامش پرسم
2 صد سخن بر سر راهش کنم اندیشه ولی چون رسد هیچ ندانم ز کدامش پرسم
3 از گلم ساز یکی مرغ خدا را که پرم سوی مرغان و ره گوشه بامش پرسم
4 می برد پرسش و پیغام منش پیک صبا ای خوش آن روز که بی پیک و پیامش پرسم
1 به دیده ای که ز راه تو خار و خس چینم دریغم آید اگر در گل و سمن بینم
2 اگر چه دنیی و عقبی کنند بر من عرض من آستان تو بر هر دو کون بگزینم
3 من و دعای تو همواره این بود کارم من و هوای تو پیوسته این بود دینم
4 مگو به طرف چمن شو نظاره کن در گل چو مرغ باغ نه من عاشق ریاحینم
1 از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم با عقل تولا چه کنم چون نتوانم
2 از درد تو داغی ست کهن بر دل ریشم تدبیر مداوا چه کنم چون نتوانم
3 از نازکی خوی تو خواهم که ز رویت پوشم نظر اما چه کنم چون نتوانم
4 هر چند که بگذشت ز حد وعده وصلت آهنگ تقاضا چه کنم چون نتوانم
1 هر جا که کنم خانه هم خانه تو را یابم هرگز نروم جایی کانجا نه تو را یابم
2 گر خواب کنم شبها ور خانه روم تنها در خواب تو را بینم در خانه تو را یابم
3 در بزم قدح نوشان در چشم وفا کوشان معشوقه تو را دانم جانانه تو را یابم
4 در صحبت هر جمعی کافروخته شد شمعی گرد سر او گردان پروانه تو را یابم
1 زهی قدت نهال گلشن چشم مه رویت چراغ روشن چشم
2 خراب آباد دل مردم نشین نیست فرود آی ای پری در مسکن چشم
3 ز خون دل چنان پر شد درونم که می ریزد برون از روزن چشم
4 ز کویت هر خس و خاری که چینم نشانم چون مژه پیرامن چشم
1 اگر چه پاره شد از غم هزار باره دلم گرفت خو به فراق تو پاره پاره دلم
2 چو شد ز خون جگربسته روزن دیده ز چاک سینه رخت را کند نظاره دلم
3 ستاره ای ست سرشکم که در شب هجران برد به شهر عدم راه ازان ستاره دلم
4 به دور ساغر لعلت درست کی ماند اگر بود چو دلت فی المثل ز خاره دلم
1 هر شب به پاسبان تو جان در میان نهم آنگه رخ نیاز بر آن آستان نهم
2 گفتی رخم ببین و به جان منتم بکش فرمان برم به دیده و منت به جهان نهم
3 پای مرا به قید وفا استوار کن زان پیش کز جفای تو سر در جهان نهم
4 شبها ز شوق روی تو با چشم اشکبار بنشینم و نظر به مه آسمان نهم
1 عاشقم بیچاره ام درمانده ام بی دل و بی دین ز دلبر مانده ام
2 عاشقی با خواب و خور ناید درست لاجرم بی خواب و بی خور مانده ام
3 تا چو جام می ز دستم رفته ای با دل پر خون چو ساغر مانده ام
4 روز و شب در انتظار مقدمت چشم بر ره گوش بر در مانده ام
1 نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو یابم نه رقعه ای که در آن خط مشکفام تو یابم
2 سلامت من دلخسته در سلام تو باشد زهی سعادت اگر دولت سلام تو یابم
3 به هر رقم که گشایم نظر ز صفحه خاطر همه سلام تو بینم همه پیام تو یابم
4 حجاب نامه و پیک از میانه رفت بدانسان که در سلام تو خاصیت کلام تو یابم
1 ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم به جست و جوی تو در کوه و در شتابانیم
2 بماند راحله سعی ما خوش آن ساعت که در حریم وصالت شتر بخوابانیم
3 چو ذره گر چه حقیریم رخ متاب از ما که بر سپهر وفا آفتاب تابانیم
4 حواله دگران ساز رطل های گران که ما ز ساغر لعلت تنک شرابانیم