سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف از جامی غزل 526
1. سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف
گر بگویم که کند گرد سرم کعبه طواف
...
1. سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف
گر بگویم که کند گرد سرم کعبه طواف
...
1. حدیثی مشکل و سری ست مغلق
که در کون و مکان کس نیست جز حق
...
1. رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق
کاولین شرط درین راه رفیق است رفیق
...
1. چون تو در شهر مهی از من دلداده چه لایق
که نباشم به سر کوی تو آشفته و عاشق
...
1. ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق
در هر دلی ز تازه گلت خار خار عشق
...
1. بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق
به چشم اهل محبت نگین خاتم عشق
...
1. ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق
گوی دل از طره ات در خم چوگان عشق
...
1. هر خون که خورد بی تو دل از ساغر فراق
بگشاد از رگ مژه ام نشتر فراق
...
1. روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه از فراق
چند سوزیم از فراق آه از فراق آه از فراق
...
1. زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق
به لب تو جانی و من بنده به جان مشتاق
...
1. ای ذات تو از صفات ما پاک
کنه تو برون ز حد ادراک
...
1. زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک
یا غزال الحی یا ضبی الحمی ما املحک
...