آثار جامی

صفحه 26 از 103
103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار

فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 در بزم ما که می رود از نقل و جام بحث ای محتسب مکن ز حلال و حرام بحث

2 زان زلف و رخ که حجت دور و تسلسل است باشد میان اهل نظر صبح و شام بحث

3 زان ماجرا که باده فرو ریخت از لبت هر دم رود میان صراحی و جام بحث

4 منعم کنی ز رخ که بگو ترک بحث وصل تا منع وارد است نگردد تمام بحث

1 ای خاک ره تو عرش را تاج یک پایه ز قدر توست معراج

2 تو در یتیمی و تو را جای برتر ز همه چو درة التاج

3 فخر تو به فقر و تاجداران آورده به فرق بر درت باج

4 در تیره شب ضلال خذلان نور تو شده سراج وهاج

1 نیست شب وصل تو مه را رواج روز نباشد به چراغ احتیاج

2 خاک در و سنگ جفای توام داد فراغ از هوس تخت و تاج

3 زین تن لاغر چه بری نقد جان از ده ویران چه ستانی خراج

4 درد مبیناد طبیبی که گفت داغ جدایی نپذیرد علاج

1 درین خرابه مکش بهر گنج غصه و رنج چو نقد وقت تو شد فقر خاک بر سر گنج

2 به کشت و کار جهان رخ میار کآخر داو ز کشت مات شود شاه عرصه شطرنج

3 به قصر عشرت و ایوان عیش شاهان بین که زاغ نغمه سراگشته چغذ قافیه سنج

4 گریز یک دو سه روزی ز حبس حس و جهت که هست چاره کارت برون ازین شش و پنج

1 سر زلفت که هست از باد گاهی راست گاهی کج بر آن رخسار عارض باد گاهی راست گاهی کج

2 چو در مستی خرامی قدت از خاصیت باده شود چون شاخ گل از باد گاهی راست گاهی کج

3 خیال قامت و محراب ابروی تو می بندد که می خواند امام اوراد گاهی راست گاهی کج

4 در آن بالا و زلف از باغبان صنع حیرانم که چون می پرورد شمشاد گاهی راست گاهی کج

1 ز ایوان کاخ میکده آمد علی الصباح مرغی گرفته نامه اقبال در جناح

2 مضمونش آنکه هر که نه می را مباح داشت خونش بود به فتوی پیر مغان مباح

3 سرمایه فلاح چه باشد شراب لعل یا معشر الاحبة حیوا علی الفلاح

4 صدر و صف نعال نباشد به بزم عشق از هر که خواست ساقی ما کرد افتتاح

1 ایهاالساقی ادر کاس الصبوح هات مفتاحا لابواب الفتوح

2 پرتو جام است یا عکس مدام ام بریق البرق ام برق یلوح

3 نکهت گل یا نسیم سنبل است ام شمیم الراح ام مسک یفوح

4 رفتی و گفتی به هجران ده رضا انت روحی کیف ارضی ان تروح

1 ای ز لعل تو زنده نام مسیح کرده چشمت هزار خون صریح

2 بینم از خط سبز و خال سیاه بر همه نیکوان تو را ترجیح

3 از لبت شور ما خوش است آری کل شی ء من الملیح ملیح

4 کار نیک از رقیب چون آید کل فعل من القبیح قبیح

1 دارم از پیر مغان نقل که در دین مسیح باده چون نقل مباح است زهی نقل صحیح

2 تحفه لایق جانان به کف آر ای زاهد ترسمت دست نگیرد به قیامت تسبیح

3 شیوه علم نظر ورز که العلم حسن منکر فکر خرد باش که الجهل قبیح

4 پیش لعل تو نهم لب به لب جام آری به اشارت طلب بوسه بسی به ز صریح

1 ز مهر روی تو هر شب کنم نظاره صبح نهم سرشک فشان چشم بر ستاره صبح

2 زند به صدق چو من دم ز مهر خورشیدی وگرنه چیست گریبان پاره پاره صبح

3 سواد طره شبرنگ گرد عارض تو سیاهی شب تیره است بر کناره صبح

4 چنان بلند شد آهنگ ما که نشناسند که این نفیر شب ماست یا نقاره صبح

آثار جامی

103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی