1 ازان درج گوهر تکلم خوش است وز آن غنچه تر تبسم خوش است
2 چو مورم مکن پایمال جفا که بر زیردستان ترحم خوش است
3 چه می جویی از من نشان رقیب نشان رقیب از جهان گم خوش است
4 نخواهم جدا از سگان درت جهان را که دنیا به مردم خوش است
1 از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است وز ورد صبح نعره مستانه خوشتر است
2 یک دانه نقل از کف رندان درد نوش در دست ما ز سبحه صد دانه خوشتر است
3 پیمان زهد اگر شکند محتسب به می پیش من از شکستن پیمانه خوشتر است
4 تا کی میان انجمن افشای سر عشق این گفت و گو به گوشه کاشانه خوشتر است
1 درویش را سرا سر کوی فنا بس است ترک متاع و خانه متاع سرا بس است
2 گو هرگزم ز فرش منقش مباش رنگ پهلو منقش از اثر بوریا بس است
3 گر خازن حرم نزند نعره درای از اشتران قافله بانگ درا بس است
4 نتوان نشستن از تک و پو در طریق عشق آن را که باد پا ندهد دست پا بس است
1 غمت تا در دلم منزل گرفته ست ز شادی جهانم دل گرفته ست
2 مپرس از من شمار عقد آن زلف که عقل آن عقده را مشکل گرفته ست
3 تو دریایی و زاهد خشک ازان ماند کزین دریا ره ساحل گرفته ست
4 مبند ای ساربان محمل که امروز سرشکم راه بر محمل گرفته ست
1 تا عشق توام زبون گرفته ست دل قاعده جنون گرفته ست
2 چون لاله مرا ز داغ عشقت آتش به همه درون گرفته ست
3 گل را ز بنفشه نیست آن حسن کز خط رخ تو کنون گرفته ست
4 از شحنه روزگار ما را لعل تو خطی به خون گرفته ست
1 خوش آن که وقت گل لب جویی گرفته است در پای سرو دست سبویی گرفته است
2 جعد بنفشه را که چمن مشکبوی ازوست بر بوی زلف غالیه بویی گرفته است
3 از جنگ و آشتی کسان می رمد دلم تا خو به مهر عربده جویی گرفته است
4 کس راه عندلیب نزد در حریم باغ جز گل که از تو رنگی و بویی گرفته است
1 گر چه خلقی ز تو در دام بلا افتاده ست هیچ کس را نه فتاد آنچه مرا افتاده ست
2 دلم از جا تنم از پای فتاده ست ببین که مرا در غم عشق تو چها افتاده ست
3 همه جا برق جمال تو درخشید ولی شعله آن همه در خرمن ما افتاده ست
4 هر کجا در چمن از شوق تو آهی زده ایم بال و پر سوخته مرغی ز هوا افتاده ست
1 روی خوب تو مهوش افتاده ست خال مشکین بر او خوش افتاده ست
2 چشم بد دور خال بر رخ تو چون سپندی بر آتش افتاده ست
3 چهره زرد ما ز سرخی اشک ورقی بس منقش افتاده ست
4 مشو ای پندگو مشوش ما حال ما خود مشوش افتاده ست
1 باز هوای چمنم آرزوست جلوه سرو و سمنم آرزوست
2 نکهت گل را چه کنم ای نسیم بویی ازان پیرهنم آرزوست
3 توبه ز می کردم و آمد بهار ساقی توبه شکنم آرزوست
4 پرسش اگر نیست بگو ناسزا کز دهنت یک سخنم آرزوست