مبتلایی به عشق بدخویی از جامی هفت اورنگ 95
1. مبتلایی به عشق بدخویی
داشت باریک نام هندویی
...
1. مبتلایی به عشق بدخویی
داشت باریک نام هندویی
...
1. حکم لعنت ز فعل بی اخلاص
نیست با قاریان قرآن خاص
...
1. مرد مخلص نگشته از خود پاک
باشد اخلاص او همه اشراک
...
1. خس و خاشاک بین که در تگ پا
می رود لحظه لحظه جای به جا
...
1. بار دیگر چو برد حضرت شاه
از خراسان سوی عراق سپاه
...
1. سگکی می شد استخوان به دهان
کرده ره بر کنار آب روان
...
1. گازری در در نواحی بغداد
بود در کار گازری استاد
...
1. فرخ آن کس که وار خود بشناخت
کار خود را به وار خود پرداخت
...
1. به تمنای سیر و نیت گشت
واعظی بر حدود غور گذشت
...
1. پهلوانی ز پر دلان عجم
می زد اندر طواف کعبه قدم
...
1. مرد غوری گرسنه و تشنه
رمقی در تن از حیاتش نه
...
1. کل من کان یوثر العزله
حصل العزلت بلا مهله
...