ای گل تازه که از باغ الست از جامی هفت اورنگ 40
1. ای گل تازه که از باغ الست
به جهان آمده ای دست به دست
1. ای گل تازه که از باغ الست
به جهان آمده ای دست به دست
1. عیسی آن روح که این صورت جسم
بود بر گنج الهیش طلسم
1. ای در رحمت تو بر همه باز
غرقه نعمت تو شیب و فراز
1. ای گرانمایه ترین گوهر پاک
وی سبک سایه ترین پیکر خاک
1. بود مردانه زنی در موصل
سر جانش به حقیقت واصل
1. ای به سویت همه را روی نیاز
چشم لطف تو به روی همه باز
1. ای سبکسارتر از خشک گیا
که شود پی سپر باد صبا
1. شحنه ای گفت که عیاری را
مانده در حبس گرفتاری را
1. ای شکیبا نه دل ما از تو
از همه صبر خوش الا از تو
1. ای که از پات نیابم تا فرق
یک سر موی نه در نعمت غرق
1. زد حکیمی به لب دریا گام
تا کشد تازه شکاری در دام
1. ای کشیده به جهان خوان کرم
حاضر خوان تو الوان نعم