می شد آن خاصگی شاه به دشت از جامی هفت اورنگ 95
1. می شد آن خاصگی شاه به دشت
بر کنار تره زاری بگذشت
...
1. می شد آن خاصگی شاه به دشت
بر کنار تره زاری بگذشت
...
1. ای به زندان غمت شاد همه
بند تو بنده و آزاد همه
...
1. ای گذشته سرت از چرخ برین
جز به منت ننهی پا به زمین
...
1. محتشم زاده از نخوت جاه
می خرامید ظریفانه به راه
...
1. ای وجود همه پیش تو عدم
چرخ را پشت تواضع ز تو خم
...
1. ای رخ افروخته از آتش خشم
خرمنت سوخته از آتش خشم
...
1. راهبی را در دل زد غم دین
شد درین دیر دو در گوشه نشین
...
1. ای ز حکمت همه را پشت به کوه
نیست بی پشتی ازان هیچ گروه
...
1. ای تو را صورت چین نقش جبین
خوی ناخوب تو صورتگر چین
...
1. کرد آن زال کهنسال سؤال
از نبی کای شه فرخنده خصال
...
1. ای غمت شادی دولتمندان
لب امید به یادت خندان
...
1. ای ز خود ناشده یک لحظه خلاص
هر دم از عام مجو خلوت خاص
...