آثار جامی

صفحه 11 از 14
14 اثر از سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سبحة‌الابرار در هفت اورنگ

سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی

1 ای وجود همه پیش تو عدم چرخ را پشت تواضع ز تو خم

2 با همه رفعت خود عرش برین بر درت روی مذلت به زمین

3 هر که خود را به رهت خوار افکند کنگر عزت خود ساخت بلند

4 همه را عزت و خواری از توست مکنت کارگزاری از توست

1 ای رخ افروخته از آتش خشم خرمنت سوخته از آتش خشم

2 از خسان آتشی افروخته ای تر و خشک خود ازان سوخته ای

3 خار خشکی که ز تو صد خرمن شود از یک شرر آتش روشن

4 آب حلمی بزن این آتش را در ته پای کش این سرکش را

1 راهبی را در دل زد غم دین شد درین دیر دو در گوشه نشین

2 در صحبت به رخ خلق ببست فارغ از خلق به خلوت بنشست

3 دیو هر چند چپ و راست شتافت هیچ بر رهزنی اش دست نیافت

4 روزی از خاک درش سر بر زد سر انگشت ادب بر در زد

1 ای ز حکمت همه را پشت به کوه نیست بی پشتی ازان هیچ گروه

2 کوه حلم تو صدا احسان است جان مادر تن ازان رقصان است

3 زان نوا مست سماعیم همه جسم و جان کرده وداعیم همه

4 در سماعند چو ما ملک و ملک دور آن بیشتر از دور فلک

1 ای تو را صورت چین نقش جبین خوی ناخوب تو صورتگر چین

2 ابرویت راست به هر مو گرهی هر گره بر رگ جان عقده نهی

3 لبت از نکته شیرین خاموش چهره ات از ترشی سرکه فروش

4 چیست چندین ترشی روی تو را چون نه صفرا شکند خوی تو را

1 کرد آن زال کهنسال سؤال از نبی کای شه فرخنده خصال

2 روز محشر که بهشت آرایند رستگاران به بهشت آسایند

3 شود آن منزل عالی وطنان راحت آباد چو من پیر زنان

4 گفت حاشا که چنان خوش وطنی گردد آرامگه پیرزنی

1 ای غمت شادی دولتمندان لب امید به یادت خندان

2 باد یک شمه ز لطفت گفته باغ را غنچه دل بشکفته

3 می گشایی به سر انگشت کرم از جبین ها گره غصه و غم

4 بستن از توست و گشادن از تو خاستن از تو فتادن از تو

1 ای ز خود ناشده یک لحظه خلاص هر دم از عام مجو خلوت خاص

2 چو الف از همه کس فرد مشو حکم «المؤمن آلف » بشنو

3 میل وصلت ز الف کم باشد جز به حرفی که مقدم باشد

4 هر چه در مرتبه از وی پست است در وصلت به رخ وی بسته ست

1 عارفی طوف کنان رفت به باغ دید در باغ حمامی با زاغ

2 با هم از حکم دو جنسی رسته چون دو همنجس به هم پیوسته

3 عارف آن حال عجب را چون دید به تعجب سر انگشت گزید

4 که دو ناجنس به هم چون گستاخ میوه چین آمده اند از یک شاخ

1 ای دل و دیده صاحبنظران از خیالت به جمال دگران

2 روی در روی تو باشد همه را چشم دل سوی تو باشد همه را

3 همه جا پرتو رویت نگرند پا ز سر کرده به سویت گذرند

4 به هوای تو نشینند به هم به تمنای تو بینند به هم

آثار جامی

14 اثر از سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی