ما را غم عشق روی تو از جهان ملک خاتون رباعی 73
1. ما را غم عشق روی تو رای افتاد
در جان هوس لعل شکرخای افتاد
...
1. ما را غم عشق روی تو رای افتاد
در جان هوس لعل شکرخای افتاد
...
1. دیدم صنمی به قد چو سرو آزاد
چون نرگس تازه گل رخی حور نژاد
...
1. آن کیست که او از لب جانان طلبد
بر درد دلش ز وصل درمان طلبد
...
1. مسکین دل من چو وصل جانان طلبد
اینست مراد دلم و آن طلبد
...
1. یک بوسه دلم ز لعل جانان طلبد
دردیست نهان در او و درمان طلبد
...
1. با درد تو دل چگونه درمان طلبد
با عشق تو سر چگونه سامان طلبد
...
1. بربود دل از من صنمی سیمین خد
زان روی که حسن اوست بیرون از حد
...
1. دل بس نکند ز دوست تا سر دارد
با آنکه بتم شعبده در سر دارد
...
1. سرو قد تو هزار دستان دارد
بر روی چو گل هزار دستان دارد
...
1. زلفت چو بنفشه پیچ و تابی دارد
لعل تو چو آتشست و آبی دارد
...
1. لعل لبت ای دوست زلالی دارد
روی چو مهت حسن و جمالی دارد
...
1. ابروی کجت شکل هلالی دارد
پیوسته قرار با ملالی دارد
...